گاهی، بعضی انسانها بیصدا میآیند، بیادعا میدرخشند، و وقتی میروند، جای خالیشان با هیچ چیزی پُر نمیشود.
روز معلم، فقط یک یادآوری ساده نیست؛
روزیست برای بوسیدن جای پای کسانی که بیمنت، بیصدا، و با تمام دلشان، مشعل علم را در مسیر ما روشن کردند.
آنها که نه فقط به ما درس دادند، بلکه شکل نگاهمان به دنیا را تغییر دادند.
در میان این بزرگان، همیشه برایم نام استاد دکتر بابامخیر، وزنی خاص دارد؛
نهفقط بهخاطر دانشی که داشت، بلکه بهخاطر بزرگی بیصدایی که در رفتارش بود.
یاد آن روزی افتادم که در گرمای بیرحم تابستان جنوب، تلفنم زنگ خورد.
آنسوی خط، صدای آرام استاد «بابامخیر» بود. فرمودند که به بندرعباس آمدهاند، و در مامورسرای شیلات مستقرند.
با همان لحن متواضع گفتند:
«اگر ممکن است، فردا برویم برای نمونهبرداری از ماهیهای دریا جهت بررسی انگلها.»
و آنچه برای من شگفتانگیز و در عین حال درس بزرگی بود، اینکه ایشان نه تنها کسی را نفرستاده بودند دنبالش به فرودگاه، بلکه حتی قبل از سفر هم نگفته بودند که بیاییم دنبالش، یا برایشان اتاقی رزرو کنیم...
بیسروصدا آمده بود، بیادعا، بیتکلف؛ مثل همیشه.
آمده بود برای کار، برای علم، برای تعهدی که هیچگاه در او رنگ نباخته بود.
فردای آن روز، با قایقی که آماده کرده بودم، به سمت سایت پرورش ماهی رفتیم. هوا شرجی و آفتاب داغ بود، اما استاد کوچکترین نشانهای از خستگی نداشت.
در دل آن گرما، با همان آرامش همیشگی، نمونهبرداری کردیم، و ساعاتی طولانی در آزمایشگاه روی انگلها مطالعه کردیم.
او نهتنها خودش خسته نمیشد، بلکه به ما هم انرژی میداد؛ انگار خودش خورشیدی بود در دل آن تابستان سوزان.
و بعدها، وقتی فهمید که قرار است من از عرصهی میدان آبزیان، به سمت معاونت مالی و پشتیبانی بروم،
با نگاهی پرمهر، اما اندوهگین، گفت:
«تو برای میز نیستی، تو برای میدانی... برای کار فنی، برای دریا. نرو از جایی که در آن جان میگیری.»
و من هنوز بعد از سالها، گاهی با خود میگویم:
چقدر نگاه یک معلم، میتواند سرنوشت را تکان دهد...
یاد او و همهی استادانی که از میان ما رفتند،
همچنان در دل ماست؛
نه در قاب عکسها، که در حس احترام بیپایانی که به آنها داریم.
ما با افتخار میگوییم: شاگرد آن مردان بزرگ بودهایم.
و چقدر زیبا استاد محمدعلی انصاری در وصف معلم میفرماید:
«معلم، آینهایست که از میان خودش عبور میدهد تا تو آسمان را ببینی. او نام خودش را فراموش میکند، تا نام تو معنا پیدا کند.»
و امام سجاد (ع) در رساله حقوق، برای معلم مقامی مینویسد که کمتر از پیامبر نیست؛
حق آموزگار تو، آن است که به او احترام بگذاری، سخنش را چون گنجی بشنوی، و آنچه را از او یاد گرفتهای، با اخلاص به دیگران برسانی. و هرگز پشت سر او، جز نیکی نگویی.
ما امروز، با لبانی خاموش و دلهایی پُر،
از آنان میگوییم که بیادعا آمدند، بیهیاهو ماندند،
و بیصدا، اما ماندگار، رفتند...
و ما – هر روزی که چراغی روشن میکنیم – میدانیم:
روشناییاش را از نور دل آنها داریم.
دکتر رضا افشاریان
دامپزشک
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.