فاخته- بعد از انتشار مطلبم درخصوص مشکلات صنفی و وضعیت پیرادامپزشکان، بهویژه در بخش خصوصی و میدانی، در فاختهنیوز، پیامها و واکنشهای زیادی از سوی همکاران، فعالان صنفی و حتی مردم عادی دریافت کردم. خیلیها گفته بودند که این نوشته انگار حرف دلشان بوده. اما در میان تمام کامنتها، یک جملهی ساده و کوتاه بود که به دل نشست. نه پر زرق و برق بود، نه با واژههای سخت، اما حرفش از خیلی چیزها مهمتر بود:
کاردانها و دیگر پیرادامپزشکان متاسفانه خیلی غریبه هستن در سیستم. ای کاش برای اینها هم مثل نظام پرستاری، نظام دیگهای تاسیس کنند.
این جمله، ساده بود، ولی راست و دقیق. خیلی از همکاران پیرادامپزشک، مخصوصاً کاردانها، تکنسینها و نیروهای فنی، سالهاست در دل کار هستند، اما انگار کسی آنها را نمیبیند. در جلسات تصمیمگیری، در برنامههای رفاهی، در آموزشهای رسمی، در تقسیم امتیازها، گاهی اصلاً اسمی از آنها نیست. در سیستم هستند، اما احساس میکنند که جایی ندارند.
برای همین وقتی کسی اسم نظام پرستاری را آورد، انگار چراغی روشن شد. نظام پرستاری، نمونهی خوبی است از اینکه چطور یک قشر زحمتکش میتواند برای خودش جایگاه، احترام، و ساختار پیدا کند. پرستارها هم مثل پیرادامپزشکان، خیلی کار میکنند، شب و روز ندارند، با خطرهای زیاد سروکار دارند، اما فرقشان این است که برای خودشان نظام دارند.
در نظام پرستاری، همه چیز مشخص است. آنها شورا دارند، پروانه فعالیت دارند، سازمان رسمی دارند که از آنها دفاع میکند. هر پرستار میداند چه حقوقی دارد، کجا باید آموزش ببیند، چه حمایتهایی شامل حالش میشود. مهمتر از همه اینکه، پرستارها توانستند سختی شرایط کاریشان را به رسمیت برسانند. سالها پیش، با پیگیری و اتحاد، ثابت کردند که شغلشان سخت است، فرسایشی است، و باید در قوانین دیده شود. همین موضوع باعث شد مزایا و حمایتهای ویژه برایشان تصویب و اجرا شود. کاری که هنوز برای بسیاری از نیروهای دامپزشکی، بهویژه در بخش خصوصی، رخ نداده است.
در دامپزشکی، بهخصوص در بین پیرادامپزشکان، این ساختار وجود ندارد. نیرویی که در روستاها، در داروخانهها، در مراکز واکسیناسیون، یا در کلنیک هاوبیمارستانهای دام کوچک وبزرگ کار میکند، اغلب بدون قرارداد رسمی، بدون بیمه، بدون امید به آینده مشغول به کار است. اگر بیمار شود، کسی پشتش نیست. اگر از کار بماند، حمایت نمیشود. نه صدایی دارد، نه جایی که از حقوقش دفاع کند.
یکی از جاهایی که نقش پیرادامپزشکها خیلی پررنگ است، کشتارگاههای صنعتی دام و طیور است. در این کشتارگاهها، هم دامپزشکان (دکتردامپزشک) حضور دارند و مسئول فنی بهداشتی هستند، هم پیرادامپزشکان که بهصورت روزانه و دقیق، بخش مهمی از نظارت مستقیم را انجام میدهند. دامپزشکان با مسئولیت علمی و حقوقی بالا، وظیفه رصد و امضای نهایی را برعهده دارند، اما این پیرادامپزشکان هستند که از لحظه ورود دام یا طیور، تا پایان فرآیند کشتار ، قدمبهقدم در سالنها، کنار لاشهها، با ابزار و تجهیزات، کار میکنند. این نظارت فنی بهداشتی، سنگین، و پُرفشار است. محیط کارشان سرد، مرطوب، پر سر و صدا و پرخطر است. ساعتهای کاریشان گاهی طولانی و بدون استراحت واقعی است. اما با همه این شرایط سخت،هرچندکه طی چندسال اخیرباپیگیرهای سازمان وادارات کل دامپزشکی قراردادوبیمه ها دراکثرواحدهای تولیدی سروسامانی یافته ولی سختی کارشان هنوز بصوزت کامل به رسمیت شناخته نشده است.
درحالیکه سلامت گوشت و فرآوردههای دامی، بهطور مستقیم به عملکرد این نیروها بستگی دارد، جای آنها در ساختار تصمیمسازی ، هنوز مشخص نیست.جالب هست بدانیدکه حتی شیوه نامه ارزشیابی هم درنظام دامپزشکی کشور مطابق مسولین فنی بهداشتی برای این رده ها تدوین نشده است .هر روز در کنار لاشهها و در سالنهای فلزی، بیصدا و پُرکار، مشغولاند، اما حقوقشان کم است، آیندهشان مبهم است و خیلیها حتی اسم شغلشان را نمیدانند.
پس این کامنت ساده، فقط یک جمله نبود. فریاد یک نسل بود. اگر پرستار توانسته نظام داشته باشد، چرا پیرادامپزشک نه؟ اگر پرستاری توانسته سختی کار خود را به قانون تبدیل کند، چرا نیروهای دامپزشکی نتوانند؟ مگر اینها کمتر در معرض بیماریاند؟ مگر اینها کمتر خدمت میکنند؟ مگر سلامتی دام و غذای مردم کمتر مهم است؟
ما باید از همین الان به فکر باشیم. باید برای این نیروهای زحمتکش، یک نظام جداگانه، مستقل و مشخص تعریف شود. ساختاری که هم مسئولیتپذیر باشد، هم از آنها حمایت کند. جایی که در آن، پیرادامپزشک فقط یک نیروی اجرایینباشد، بلکه صاحب جایگاه باشد؛ صاحب صدا، صاحب امنیت، صاحب آینده.
و برای شروع، پیشنهاد مشخص و سادهای دارم:
یک کمیته ویژه در سازمان دامپزشکی کشور تشکیل شود، با حضور نمایندگانی از ردههای مختلف پیرادامپزشکان – دولتی و خصوصی، از استانهای مختلف – تا ظرف چند ماه، پیشنویس اولیهی “نظام مستقل پیرادامپزشکی” را طراحی کند.
این کمیته میتواند مدلهایی مثل نظام پرستاری را بررسی کند، سختی کار را ثبت کند، و یک ساختار مشخص برای این قشر بیصدا ولی بسیار مهم، پیشنهاد بدهد.
این کار، هم شدنی است، هم ضروری.
اگر میخواهیم سازمانی منصف، پایدار و مردمی داشته باشیم، باید برای همهی اعضایش جایگاهی شایسته تعریف کنیم.
باشد که سازمان، خانهی همه باشد.
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.