یادداشت؛ دکتر رضا افشاریان:

آموزش، نفَس زنده دامپزشکی و امانت جان مردم...

وقتی دکتر مطلبی از آموزش و بازآموزی دامپزشکان حرف زد، انگار داشت از نفس کشیدن یک شغل حرف می‌زد...
کد خبر  14034
titr

فاخته- مدرک دانشگاهی مثل بذر است، شروع راه است، اما بذر اگر آب نبیند و نور نرسد، خشک می‌شود. آموزش همان آب است، همان نوری که باید همیشه برسد تا این شغل زنده بماند. او می‌گفت یاد گرفتن نباید یک‌بار و فقط در دانشگاه تمام شود، باید همیشه ادامه داشته باشد؛ چون دامپزشکی شغلی است که اگر دانشش کهنه شود، می‌تواند جان حیوان و انسان را به خطر بیندازد.

در کشتارگاه، مسئول فنی بهداشتی مثل نگهبان یک دروازه است

در کشتارگاه، مسئول فنی بهداشتی مثل نگهبان یک دروازه است. هر لاشه که از جلوی چشمش رد می‌شود، یک امتحان است. اگر بیماری پنهان را نبیند، همان گوشت می‌تواند بیماری را به سفره مردم ببرد. حالا اگر این مسئول فنی بهداشتی سال‌ها آموزش جدید ندیده باشد و روش‌های تازه تشخیص را بلد نباشد، آیا فقط مدرک دانشگاهی می‌تواند از پس این مسئولیت بربیاید؟ این همان حرف دکتر مطلبی است .مدرک به‌تنهایی کافی نیست، مهارت باید زنده بماند و هر روز تازه شود.

در مراکز جمع‌آوری شیر، صبح زود مسئول فنی بهداشتی مشغول آزمایش شیر تازه است. او مثل نگهبان سرچشمه یک رودخانه است. اگر سرچشمه آلوده شود، کل مسیر خراب می‌شود. اگر روش‌های جدید کنترل بار میکروبی یا تشخیص تقلبات و آنتی‌بیوتیک را بلد نباشد، همان شیر سفید می‌تواند بیماری را به هزاران خانه ببرد. اینجاست که آموزش دیگر فقط یک دوره نیست، تبدیل می‌شود به یک تعهد برای حفظ سلامت مردم.

کلینیسین‌ها هم همین‌طورند. در یک کلینیک دامپزشکی، وقتی یک دامپزشک مشغول درمان یک گاو یا یک گربه است، شاید فکر کند فقط دارد یک حیوان را درمان می‌کند، اما در حقیقت بخشی از زنجیره سلامت جامعه در دست اوست. بیماری‌های مشترک بین انسان و حیوان همین‌جا منتقل می‌شوند. اگر این کلینیسین سال‌ها بازآموزی ندیده باشد، اگر داروهای جدید را نشناسد، اگر روش‌های تازه تشخیص را بلد نباشد، یک اشتباه کوچک او می‌تواند به یک بحران بزرگ منجر شود.

در کارخانه خوراک دام و طیور، مسئول فنی بهداستی شاید فکر کند کارش فقط با نهاده دامی وخوراک دام است، اما حقیقت این است که او غذای آینده را می‌سازد. یک خطای کوچک، یک آلودگی پنهان می‌تواند بیماری را در یک گله پخش کند و بعد از طریق شیر و گوشت، وارد زندگی انسان‌ها شود. آموزش برای چنین کسی یعنی نوری که هر روز باید بتابد تا این چرخه امن بماند.

حتی دامپزشک روستایی که هر روز با دام‌های تولیدی سر و کار دارد، اولین خط دفاعی در برابر بیماری‌هاست. اگر آموزش نبیند که بیماری‌های جدید را چطور تشخیص دهد، ممکن است اولین نشانه یک بحران درست جلوی چشمش اتفاق بیفتد و او متوجه نشود. به همین خاطر است که دکتر مطلبی می‌گوید ما به یک نظام آموزشی دائمی و زنده نیاز داریم. این بازآموزی فقط تغییر کتاب‌ها نیست، تغییر نگاه است، تازه کردن چشم و دست و دل آدمی است که با جان موجودات سروکار دارد.

مسئول فنی بهداشتی مرکزبسته بندی فراورده های خام دامی  وقتی دمای محموله های ورودی را چک می‌کند، شاید فکر کند یک کار ساده روزمره است، اما همان لحظه دارد از جان مردم محافظت می‌کند. کلینیسینی که حیوانی را درمان می‌کند، فقط به آن حیوان کمک نمی‌کند؛ بلکه بخشی از امنیت غذایی و بهداشتی کشور را نگه می‌دارد. این شغل‌ها فقط کار نیستند، امانت‌اند.

حرف دکتر مطلبی همین بود: دانش باید زنده بماند. اگر بایستد، می‌میرد. آموزش و بازآموزی مثل نفس است؛ باید همیشه ادامه داشته باشد. همین است که یک مسئول فنی بهداشتی را از یک امضاکننده ساده به نگهبان سلامت جامعه تبدیل می‌کند، و کلینیسین را از یک درمانگر معمولی به پاسدار امنیت بهداشت عمومی. این آموزش‌ها فقط علم اضافه نمی‌کنند، به کار دل می‌دهند، به شغل روح می‌بخشند. دامپزشکی فقط درمان حیوان نیست، نگهبانی زندگی است، نگه داشتن نان و آب و جان مردم است. و این کار بدون آموزش دائمی ممکن نیست؛ باید مثل نفس، مثل جریان رودخانه، بی‌وقفه و همیشه جاری باشد.

نباید نقش پیرادامپزشکان را فراموش کرد

در این میان، نباید نقش پیرادامپزشکان را فراموش کرد. همان نیروهای میان‌رده‌ای که در کنار دامپزشکان کار می‌کنند؛ تکنسین‌ها، مسئولان آزمایشگاه، ناظرین بهداشتی میانی، افرادی که هر روز در روستاها و واحدهای کوچک، با دام و محصول دامی سر و کار دارند. این‌ها در حقیقت دست‌های اجرایی دامپزشکی هستند. اگر این نیروها آموزش نبینند یا دانش‌شان به‌روز نشود، حتی بهترین برنامه‌های دامپزشکان هم نیمه‌کاره می‌ماند. پیرادامپزشکان مثل ریشه‌های یک درخت‌اند؛ اگر ریشه قوی نباشد، تنه و شاخه‌ها هم دوام نمی‌آورند. آموزش مستمر آن‌ها یعنی تضمین یک شبکه سالم که دامپزشکی را از پایین‌ترین سطح تا بالاترین سطح زنده نگه می‌دارد.

و اینجا جایی است که نقش سازمان دامپزشکی کشور خودش را به‌روشنی نشان می‌دهد. این سازمان نه‌تنها متولی سلامت دام‌ها و محصولات دامی است، بلکه ستون اصلی ارتقای دانش حرفه‌ای کل شبکه دامپزشکی کشور است. ریاست سازمان دامپزشکی بارها و بارها در جلسات مختلف تأکید کرده که بدون ارتقای سطح علمی دامپزشکان، شبکه بهداشت دام و امنیت غذایی کشور نمی‌تواند پایدار بماند. این تأکیدها فقط یک شعار اداری نیست؛ ریشه در واقعیت میدان دارد. رئیس سازمان به‌درستی می‌گوید اگر دانش دامپزشکان و پیرادامپزشکان به‌روز نباشد، اگر بازآموزی مداوم اتفاق نیفتد، کل سیستم به خطر می‌افتد.

این نگاه باعث شده که سازمان دامپزشکی کشور در کنار وظایف اجرایی، به آموزش و ارتقای مهارت به‌عنوان یک وظیفه استراتژیک نگاه کند. از طراحی دستورالعمل‌های آموزشی گرفته تا حمایت از دوره‌های بازآموزی، همه نشان می‌دهد که این سازمان خودش را شریک مستقیم این جریان می‌داند. تأکیدهای مکرر ریاست سازمان در جلسات، به اتحادیه‌ها و حتی بدنه خصوصی این پیام را می‌دهد که آموزش یک وظیفه فردی نیست، یک مسئولیت ملی است؛ مسئولیتی که باید با همکاری همه اجرا شود.

در این میان، یک نکته مهم دیگر وجود دارد: آموزش و بازآموزی نباید فقط در دست دانشگاه‌ها بماند. تجربه عملی کسانی که سال‌ها در میدان کار بوده‌اند، گنجی است که نباید خاک بخورد. نیروهای بازنشسته دامپزشکی، پیش‌کسوتانی که عمرشان را در بخش خصوصی گذاشته‌اند، کسانی که در کشتارگاه‌ها، مراکز جمع‌آوری شیر، کلینیک‌ها و کارخانه‌ها ده‌ها سال کار کرده‌اند، هرکدام کتابی زنده هستند. آموزش وقتی زنده و کاربردی می‌شود که این تجربه‌ها به کلاس بیایند. دکتر مطلبی انگار با حرف‌هایش داشت در را باز می‌کرد و می‌گفت: «فقط به اساتید دانشگاه تکیه نکنید. از این نیروهای باتجربه هم بخواهید بیایند و تدریس کنند.» این ترکیب علم دانشگاهی با تجربه میدانی است که آموزش را واقعی و اثرگذار می‌کند.

نباید از دامپزشکان مسن‌تر که هنوز در میدان کار هستند غافل شد

و از سوی دیگر، نباید از دامپزشکان مسن‌تر که هنوز در میدان کار هستند غافل شد. این‌ها شاید موهای‌شان سفید شده باشد، اما دل‌شان برای یاد گرفتن جوان است. آن‌ها انگیزه دارند که خودشان را به‌روز نگه دارند، چون می‌دانند سال‌ها تجربه‌شان وقتی ارزشمند است که با دانش جدید همراه شود. ارتقای سطح دانش این گروه یعنی نگه داشتن چراغی که هنوز روشن است و می‌تواند نسل جوان‌تر را هم گرم و روشن کند. این افراد اگر آموزش ببینند، نه‌تنها خودشان بهتر عمل می‌کنند، بلکه مثل یک پل تجربه و دانش، بین گذشته و آینده قرار می‌گیرند و می‌توانند به جوان‌ترها یاد بدهند که چگونه علم تازه را با تجربه عمیق پیوند بزنند.

و در این مسیر، نقش اتحادیه‌ها و انجمن‌ها بسیار پررنگ است. اتحادیه‌ها می‌توانند همین پیش‌کسوتان و بازنشستگان را به کلاس بیاورند، کارگاه‌های آموزشی برگزار کنند، و از دامپزشکان مسن‌تر حمایت کنند تا دانش‌شان را به‌روز کنند. همچنین می‌توانند برای پیرادامپزشکان دوره‌های کاربردی طراحی کنند تا این بخش مهم شبکه همیشه به‌روز و آماده بماند. این سرمایه‌گذاری روی تجربه و انگیزه است، سرمایه‌گذاری روی میراثی که اگر به نسل بعد منتقل شود، دامپزشکی کشور را بیمه می‌کند.

همین‌جا است که باید از اتحادیه‌ها و انجمن‌ها خواست پای کار بیایید. آموزش خرج نیست، آینده است. خرجی که امروز برای بازآموزی دامپزشکان، پیرادامپزشکان و استفاده از تجربه پیش‌کسوتان می‌کنیم، فردا هزار برابرش به شکل امنیت غذایی، سلامت دام‌ها و اعتماد مردم برمی‌گردد. آموزش مثل نفس است؛ و برای نفس کشیدن یک حرفه، همه باید سهمی داشته باشند: سازمان نظام، دانشگاه‌ها، اتحادیه‌ها، انجمن‌ها، پیش‌کسوتان و در رأس همه، سازمان دامپزشکی کشور که با سیاست‌گذاری و  تأکیدهای مستمر ریاست محترم این جریان را زنده نگه می‌دارد. اگر این اتفاق بیفتد، دامپزشکی فقط یک  شغل نمی‌ماند، تبدیل به یک رسالت زنده می‌شود که نسل به نسل ادامه پیدا می‌کند.

دکتر رضا افشاریان

خبرهای مرتبط
برچسب ها
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.