یادداشت؛ دکتر جواد شایان خواه:

وقتی مطالبه‌گری به صحنه خودنمایی تبدیل می‌شود! تأملی روان‌شناختی، رسانه‌ای و صنفی بر پدیده «مطالبه‌گر همیشه‌نویس در صحنه » در دامپزشکی ایران

در سال‌ها و دهه های اخیر، دامپزشکی ایران شاهد ظهور نوعی خاص از کنشگری صنفی بوده است؛ کنشگری‌ای که نه در قالب تشکل‌های پایدار، نه از مسیر گفت‌وگوی نهادی، بلکه عمدتاً در هیأت نامه‌نگاری‌های پرشمار، مکاتبات عمودی، و یادداشت‌های رسانه‌ای واکنشی بروز می‌کند. کنشگری‌ای که خود را «مطالبه‌گر»، «افشاگر» و «نماینده صنف» معرفی می‌کند،
کد خبر  15003
note

تأملی روان‌شناختی، رسانه‌ای و صنفی بر پدیده «مطالبه‌گر همیشه‌نویس در صحنه » در دامپزشکی ایران

فاخته- در سال‌های اخیر، دامپزشکی ایران شاهد ظهور نوعی خاص از کنشگری صنفی بوده است؛ کنشگری‌ای که نه در قالب تشکل‌های پایدار، نه از مسیر گفت‌وگوی نهادی، بلکه عمدتاً در هیأت نامه‌نگاری‌های پرشمار، مکاتبات عمودی، و یادداشت‌های رسانه‌ای واکنشی بروز می‌کند. کنشگری‌ای که خود را «مطالبه‌گر»، «افشاگر» و «نماینده صنف» معرفی می‌کند، اما بیش از آنکه مسئله‌محور باشد، شخص‌محور است و براساس منیت آمده تا ما جمعی!که به نوعی دچار بیماری خودشیفتگی روانی هم شده اند،که علی‌رغم حجم بالای نامه‌نگاری‌ها، مکاتبات رسمی و بازنشر مکرر آن‌ها در رسانه‌ها، دستاورد مشخص، خروجی نهادی ملموس یا تغییر پایدار قابل ارزیابی از سوی دستگاه‌های مخاطب این مطالبات مشاهده نشده است. در غیاب نتیجه عینی، تکرار نامه و برجسته‌سازی رسانه‌ای آن، بیش از آنکه به حل مسائل صنفی منجر شود، به قهرمان‌سازی فردی و جلب توجه رسانه‌ای شباهت پیدا می‌کند. مطالبه‌گری زمانی معنا می‌یابد که به اصلاح ساختار، تصمیم اجرایی یا تغییر قابل سنجش منتهی شود؛ نه صرفاً به انباشت مکاتبات و بازتولید نام کنشگر در تیترها.این مقاله نه در پی نفی اصل مطالبه‌گری است و نه در صدد دفاع از ساختارهای ناکارآمد. پرسش اصلی چیز دیگری است:
آیا هر مطالبه‌گری الزاماً به نفع صنف است؟
و مهم‌تر: چه زمانی مطالبه‌گری، از ابزار اصلاح، به ابزار بازنمایی خود تبدیل می‌شود؟
 
مطالبه‌گری یا تک‌نفره‌سازی امر صنفی؟
 
در بررسی کارنامه برخی چهره‌های پرحضور رسانه‌ای، با الگویی تکرارشونده مواجه می‌شویم:
_ده‌ها نامه به مسئولان، رؤسای سازمان‌ها و...
_ارجاع‌های متعدد به سامانه‌های نظارتی
_بازنشر مستمر این مکاتبات در رسانه‌ها
_و تأکید مداوم بر «من مطالبه‌گر» به جای «ما»
 
در روان‌شناسی سازمانی، این الگو با عنوان Advocacy Personalization شناخته می‌شود؛ حالتی که در آن، مسئله صنفی به تدریج حول محور کنشگر می‌چرخد و نه بالعکس. در چنین وضعیتی، موفقیت کنش نه با «حل مسئله»، بلکه با «دیده‌شدن کنشگر» سنجیده می‌شود.
خطر این رویکرد آنجاست که مطالبه‌گری از یک فرآیند جمعی و قابل تداوم، به نمایش فردی و فرساینده تبدیل می‌شود.
 
افشاگر یا قهرمان روایی؟
یکی از نشانه‌های مهم این تیپ کنشگری، روایت‌سازی دوگانه است:
ما (یا من) = شجاع، شفاف، در میدان
دیگران = تاریکی، سکوت، کوچه خلوت
در تحلیل رسانه‌ای، این الگو به «روایت قهرمان، ضدقهرمان» معروف است؛ روایتی که برای جذب توجه بسیار کارآمد است، اما برای اصلاح ساختارها، اغلب ناکارآمد. چرا که هر نقدی را نه به عنوان بخشی از گفت‌وگو، بلکه به عنوان تهدید هویتی تلقی می‌کند.
در این فضا، منتقد نه هم‌صنف، که «مانع» یا «سوءبرداشت‌کننده» معرفی می‌شود. نتیجه؟
گفت‌وگو می‌میرد و تقابل جای آن را می‌گیرد.
 
نقدناپذیری؛ پاشنه آشیل مطالبه‌گری نمایشی
مطالبه‌گری سالم، ذاتاً نقدپذیر است. اما در برخی نمونه‌های اخیر، شاهد پدیده‌ای معکوس هستیم:
کنشگری که خود مدعی شفافیت است، اما کوچک‌ترین نقد تحلیلی را با واکنش‌های تند، تحقیرآمیز یا شخصی پاسخ می‌دهد.
در روان‌شناسی شخصیت، این وضعیت به خودشیفتگی آسیب‌پذیر نزدیک است؛ حالتی که فرد:
این دسته از افراد  شدت نیازمند دیده‌شدن هستند ، اما تحمل دیده‌شدنِ انتقادی را ندارند، و برای حفظ تصویر قهرمانانه، به تخریب منتقد متوسل می‌شود.
نشانه کلاسیک این وضعیت، حمله این شکل افراد خودشیفته  به نویسنده به جای پاسخ به متن مقاله ها و بیانیه و... است.
 
یک نکته مهم رسانه‌ای: مخاطب می‌فهمد
شاید مهم‌ترین داور این میدان، نه نویسنده است و نه منتقد، بلکه مخاطب حرفه‌ای دامپزشکی است.
همان مخاطبی که به‌خوبی تفاوت میان:
تحلیل و توجیه
مسئله‌محوری و شخص‌محوری
گفت‌وگو و تسویه‌حساب
را تشخیص می‌دهد.
 
این‌که برخی یادداشت‌های پرحاشیه، با وجود لحن تند و ادعای بزرگ، حتی یک واکنش صنفی برنمی‌انگیزند، اتفاقی نیست. سکوت مخاطب، گاه رساترین قضاوت است.
 
خطر بزرگ‌تر: فرسایش مفهوم مطالبه‌گری
وقتی مطالبه‌گری به:
انباشت نامه بدون دستاورد نهادی
تقابل دائمی با هر صدای مستقل
و روایت‌سازی قهرمانانه فردی
تقلیل یابد، در نهایت خود مفهوم مطالبه‌گری قربانی می‌شود. مدیران یاد می‌گیرند مطالبه‌گر را جدی نگیرند، چون آن را بخشی از یک نمایش دائمی می‌بینند، نه نماینده یک خواست جمعی.
این، بزرگ‌ترین آسیب به صنف است.

سخن آخر: شجاعت واقعی کجاست؟
شجاعت صنفی، فقط نامه نوشتن با اسم و رسم نیست.
شجاعت واقعی یعنی:
پذیرش نقد
تحمل گفت‌وگوی برابر
پاسخ‌دادن در همان میدانی که بحث آغاز شده
و مهم‌تر از همه، اولویت‌دادن به مسئله، نه به خود
دامپزشکی ایران بیش از هر زمان، به مطالبه‌گری عاقلانه، نهادمند و نقدپذیر نیاز دارد؛ نه قهرمانانی که اگر دیده نشوند، خشمگین می‌شوند و اگر نقد شوند، حمله می‌کنند.
مطالبه‌گری اگر به آینه‌ای برای دیدن خود تبدیل شود، دیگر پنجره‌ای برای دیدن حقیقت نخواهد بود.
 
توصیه پایانی به رسانه‌های تخصصی دامپزشکی
رسانه‌های صنفی، به‌ویژه در حوزه حساسی مانند دامپزشکی، باید میان «مطالبه‌گری مسئله‌محور» و «خودنمایی شخص‌محور» تمایز قائل شوند. تریبون رسانه، ابزار اصلاح ساختارهاست؛ نه سکوی تثبیت تصویر قهرمانانه افراد. تجربه نشان داده است که برخی کنشگران با الگوهای رفتاری خودمحور و گرایش‌های نارسیستی(توهم خودشیفتگی)، بیش از آنکه به حل مسائل صنفی کمک کنند، رسانه را به میدان تقابل شخصی و فرسایش اعتماد عمومی و مطالبه گری نمایشی تبدیل می‌کنند.
مسئولیت حرفه‌ای رسانه ایجاب می‌کند که از تکثیر بی‌ضابطه مکاتبات فردی، روایت‌سازی‌های شخصی و واکنش‌های هیجانی پرهیز شود و تمرکز بر تحلیل‌های عمیق، نقدهای مسئله‌محور و گفت‌وگوی نهادمند باقی بماند. تریبون رسانه باید در خدمت «مسئله» باشد، نه «من مسئله‌ساز».

دکتر جواد شایان‌خواه 

خبرهای مرتبط
برچسب ها
آنچه شما گفته اید
  • همکار
    می گوید:
    برای اولین بار موافقم باهاتون. به موضوع درستی اشاره کردید.
  • دامپزشک
    می گوید:
    زدی به خال
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.