فاخته- در جنگ ترکیبی امروز که روایتها، سنگرها را تعیین میکنند، آیا سازمان دامپزشکی باید برای دفاع از امنیت غذایی کشور، میکروفون را قفل کند یا با صدایی رسا و شجاعانه، میدان روایت را فتح نماید؟ این سؤال نه تنها قلب تنشهای میدانی در همایشهای حرفهای را نشان میدهد، بلکه به چالش بزرگتری اشاره دارد: چرا دامپزشکی، این ستون پنهان سلامت عمومی، امنیت غذایی و زیستی کشور، تا این حد در سایه فراموشی مانده است؟ در دنیایی که بحرانهای همهگیری مانند آنفلوآنزای پرندگان یا تب کریمهکنگو میتواند اقتصادها را فلج کند، نادیده گرفتن این حوزه نه تنها یک غفلت ساده، بلکه یک تهدید استراتژیک است.
چهره ناقص دامپزشکی در اذهان عمومی: از درمان حیوانات خانگی تا امنیت ملی
تصور کنید از یک شهروند معمولی بپرسید دامپزشکی چیست؟ پاسخ اغلب به "درمان سگ و گربه" محدود میشود تصویری حاشیهای و ناقص که نقش واقعی این حرفه را پنهان میکند. اما واقعیت این است که دامپزشکی خط مقدم دفاع از سلامت انسان در برابر زئونوزها (بیماریهای مشترک انسان و دام) است؛ جایی که بیش از ۶۰ درصد عفونتهای انسانی ریشه حیوانی دارند، طبق گزارشهای سازمان جهانی بهداشت. بدون نظارت دقیق دامپزشکان بر زنجیره تأمین غذایی از مزرعه تا سفره سلامت گوشت، مرغ، تخممرغ و لبنیات بیمعنا میشود. این حوزه نه تنها بخشی از امنیت اقتصادی کشور است، بلکه در صادرات محصولات دامی و جلوگیری از بحرانهای میلیاردی نقش کلیدی ایفا میکند.
این ناآگاهی جامعه تقصیر مردم نیست؛ بلکه نتیجه سالها کار خاموش بدون روایت مؤثر است. مردم آنچه را میشناسند که برایشان روایت شده باشد. دامپزشکی همیشه در میدان عمل بوده از کنترل مرزها برای جلوگیری از ورود بیماریها تا آزمایشهای آزمایشگاهی برای تضمین ایمنی غذا اما در میدان روایت غایب مانده. نتیجه؟ یک قهرمان خاموش که تنها در بحرانها دیده میشود، و این چرخه، حمایت عمومی را از آن دریغ میکند.
مدیران و سیاستگذاران: بحرانمحوری به جای سرمایهگذاری پیشگیرانه
از دیدگاه مدیران، دامپزشکی اغلب نهادی است که در آرامش فراموش میشود و تنها در شیوع بیماریها به یاد میآید. در بودجهبندیها، این حوزه کمتر از ۱ درصد کل بودجه سلامت را میگیرد، در حالی که خسارات اقتصادی یک بیماری دامی مانند تب خوکی آفریقایی میتواند میلیاردها دلار هزینه تحمیل کند. این نگاه واکنشی، دامپزشکی را به عنوان "هزینه اجتنابناپذیر" جلوه میدهد، نه "سرمایه راهبردی". نقش پیشگیرانه آن مانند واکسیناسیون گلهها یا نظارت بر کشتارگاهها نادیده گرفته میشود، و جایگاهش در ساختار تصمیمسازی تضعیف میگردد.
اما اگر مدیران دامپزشکی را بخشی از "امنیت زیستی ملی" ببینند، میتوان از فاجعههای پرهزینه جلوگیری کرد. چالش اینجا است: چرا در ساختارهای تصمیمگیری، دامپزشکی حاشیهای باقی مانده؟ پاسخ در فقدان مطالبهگری نهفته است. مدیران این حوزه باید نه تنها متخصص فنی، بلکه روایتگر و مطالبهگر باشند کسانی که بتوانند توضیح دهند چرا پیشگیری از یک بحران، معادل صرفهجویی میلیاردها تومان است. این تغییر نگرش، نه تنها برای مسئولان، بلکه برای کل سیستم سلامت چالشی اساسی است.
رسانهها و دامپزشکی: از غیبت در روایت به حضور در فاجعه
رسانه ذاتاً بحرانمحور است؛ دامپزشکی وقتی تیتر میشود که بیماری گسترده شده، سلامت مردم تهدید شده یا بحران شکل گرفته باشد. اما این حوزه "فرآیندی" است، نه "حادثهای". وقتی پیشگیری موفق بوده، گزارشی تولید نمیشود؛ وقتی نظارت درست انجام شده، فاجعهای رخ نمیدهد. همین موفقیتهای خاموش، به دیده نشدن منجر شده است.
از سوی دیگر، خود دامپزشکی در تولید روایت، آنچنان که باید عمل نکرده: کمبود سخنگویان رسانهای آموزشدیده، ضعف جایگاه ستختاری و تشکیلاتی روابط عمومی در سازمان و استان ها، عدم ترجمه زبان تخصصی به زبانی عمومی، و نبود روایتهای انسانی و اجتماعی از مأموریتها. در نتیجه، تصویر دامپزشکی اغلب توسط دیگران و از زاویه بحران ساخته میشود، نه از درون میدان. تصور کنید اگر رسانهها داستانهای واقعی دامپزشکان را روایت کنند از تلاشهای شبانهروزی در روستاها برای کنترل بیماری تا نقش آنها در صادرات چقدر این حوزه جذابتر و حمایتپذیرتر میشود. چالش برای رسانهها این است: آیا میتوان از پوشش فاجعهمحور به روایت پیشگیرانه گذار کرد؟
ریشه مشکل: ضعف در روایتگری، نه در تخصص
برخلاف تصور رایج، مسئله اصلی دامپزشکی کماهمیت بودن مأموریتش نیست؛ مشکل، ضعف در ارتباط با افکار عمومی و روایتگری است. این حوزه همیشه نقش حیاتی داشته، اما کمتر در روایت حضور یافته. در عصر دیجیتال، آنچه روایت نشود، دیده نمیشود؛ و آنچه دیده نشود، حمایت نمیشود.
عوامل فرهنگی نیز نقش دارند: در جوامع سنتی، دامپزشکی "پشت صحنه" دیده میشود، در حالی که در کشورهای پیشرفته مانند هلند، بخشی از گفتمان عمومی سلامت است.
راه عبور: از سکوت حرفهای به شجاعت رسانهای
برای بازتعریف جایگاه خود، دامپزشکی باید تحول ایجاد کند:
- از زبان فنی صرف خارج شود و با زبان مردم سخن بگوید، مثلاً از طریق کمپینهای آموزشی درباره زئونوزها.
- از حاشیه رسانه به متن روایت سلامت بیاید، با تولید محتواهای دیجیتال مانند پادکستها و ویدیوهای کوتاه.
- مدیرانی تربیت کند که علاوه بر تخصص، قدرت ارتباط و مطالبهگری داشته باشند.
- خودش را نه "پشت صحنه"، بلکه "نگهبان خط اول سلامت" معرفی کند، با همکاری بینالمللی مانند الگوبرداری از سازمان دامپزشکی جهانی (WOAH).
این تغییرات نه تجمل، بلکه ضرورت هستند. شجاعت رسانهای بخشی از مسئولیت حرفهای است – نه برای بزرگنمایی، بلکه برای حقگویی و شفافیت.
زمان فتح میدان روایت فرا رسیده
دامپزشکی، اگرچه کمتر دیده شده، هرگز کماثر نبوده است. این حرفه سرمایهای کمتوجه است که هر روز در خط مقدم سلامت جامعه میجنگد، بیآنکه تیتر شود. اما اگر از سکوت تاریخی عبور نکند، چرخه نادیدهگرفتن ادامه خواهد یافت. برای مسئولان، این یک چالش است: آیا آمادهاند میکروفون را باز کنند و روایت کنند؟ برای جامعه، یک فرصت: شناخت قهرمانان خاموشی که سفرههایمان را ایمن نگه میدارند. در نهایت، سلامت بدون دامپزشکی ناقص است و زمان آن رسیده که این حقیقت را با صدایی رسا بگوییم، پیش از آنکه بحران بعدی ما را بیدار کند.
دکتر جواد شایان خواه
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.