فاخته- در مورخ ۲۸/فروردین۱۳۹۷ یادداشتی نوشتم با عنوان »لشکر دامپزشکان!« به این شرح:
«پذیرش رشته دامپزشکی چنان شده که گوئیا قرار است لشکری از دامپزشکان گرد آوریم و در راستای مراقبت از بهداشت عمومی با گرز و تبر به جنگ بیماریهای دامی برویم!»
«در هر کوی و دیاری صحبت از تاسیس دانشکده دامپزشکی به گوش میرسد! حتی مورد داشتهایم که نماینده یک شهر وعده آوردن رشته دامپزشکی به دانشگاه آزاد آن شهر را داده است! در برخی مناطق، تعدد دانشکدههای دامپزشکی تعجبآور است. بعنوان مثال تنها در دو استان شمالغرب کشور یعنی آذربایجان شرقی و غربی، پنج دانشکده دامپزشکی در مقطع دکترا دانشجو پذیرش میکنند! این تعداد موجب مشکلات فراوان، بویژه در سطح منطقه شده است. اسفبارتر اینکه تاسیس گاه و بیگاه دانشکدههای جدید نیز در جایجای کشور به گوش میرسد. البته سرنوشت نسل قبلی که اکنون فارغالتحصیل شدهاند، میتواند درس عبرتی باشد برای تصمیمگیرندگان که ظاهرا چشم بینا و گوش شنوایی نیست و اینکه سرنوشت این جوانان و فارغالتحصیلان جدید چه خواهد شد، تنها خدا داند و بس... .»
پس از گذشت بیش از پنج سال از این یادداشت و این هشدار، همچنان شاهد تداوم اخبار تاسفآور اینچنینی هستیم و برخی نمایندگان مجلس و مقامات دولتی بدون داشتن اطلاعات کافی و نیازسنجی از ارگانهای اجرایی و آموزشی حوزه دامپزشکی و بدون توجه به سرنوشت خیل فارغالتحصیلان بلاتکلیف این رشته، صحبت از تاسیس دانشکده دامپزشکی میکنند. بهانه برخی از آن بزرگواران کمبود دامپزشک در آن شهرهاست!!!
عزیزان! بزرگواران! آیا میدانید برای تاسیس یک دانشکده چه امکانات و هزینهای مورد نیاز است؟ آیا میدانید که اکثر دانشجویان، لزوما بومی آن شهر نیستند؟ آیا میدانید که اصولا چند سال طول میکشد تا چیزی به اسم دانشکده تاسیس و تجهیز شود؟ آیا میدانید که چند نفر متخصص بعنوان کادر هیئت علمی تماموقت برای رسمیت یافتن یک دانشکده مورد نیاز است؟ آیا امکانات مناسب رفاهی و اسکان برای اساتید و دانشجویان غیربومی بویژه در شهرهای کوچک که گاهی اوقات اهالی آنجا برای ویزیت توسط یک پزشک متخصص مجبور به مراجعه به مرکز شهرستان هستند، دارید؟ آیا تضمین میدهید که حتی دانشجویان بومی شما پس از فراغت از تحصیل بخاطر امکانات ضعیف شهر شما و عدم حمایت، به سایر شهرها مهاجرت نکنند؟ اگر جواب شما به دو سوال آخر مثبت است، با احتساب اینکه روند تاسیس و تجهیز و پذیرش دانشجو و فراغت از تحصیل اولین سری از این دانشجویان در بهترین شرایط حداقل ۱۰ سال طول میکشد، در جریان باشید که هماکنون خیل عظیم فارغالتحصیلان بیکار رشته دامپزشکی جویای کار هستند. پس لطفا همین الان شرایط مناسب برای جذب آنها را مهیا کنید و بودجه مد نظر برای افتتاح دانشکده را صرف آبادانی شهر و حوزه انتخابیه خود کنید و به تعداد فارغالتحصیلان بیکار این رشته اضافه نفرمایید!
هر چند که در اکثر موارد چنین صحبتهایی رنگ و بوی پوپولیستی دارند لیکن این صحبتها توهین به شعور اکثریت فعالان این حوزه است که با چالشهای مختلفی دست به گریبانند. حال در این هیاهو وقتی مصاحبه مدیرکل دامپزشکی یکی از استانها را خواندم که وی نیز همسو با استانداری استان مربوطه، کمبود نیروی بومی را ناشی از نبود دانشکده در استان متبوع خود میداند، یاد آن لطیفه قدیمی میافتیم که روزی قرار میشود تیم ملی فوتبال آرژانتین در معیت «مارادونا»ی افسانهای با یکی از تیمهای محلی ما مسابقه بدهند. مربی، »غضنفر«و دو بازیکن دیگر را مامور مهار«مارادونا» کرد. در همان دقایق آغاز بازی، «غضنفر» سه بار به اشتباه گل به خودی زد! مربی که از عملکرد »غضنفر«بسیار کلافه شده بود، از کنار زمین با فریاد به دیگر بازیکنانش گفت: «مارادونا » رو ول کنید «غضنفر» را بچسبید!
حال این حکایت مصداق مدیرکل مذکور شده که از تاسیس یک دانشکده جدید در استان خود حمایت میکند! و در نهایت یاد بیت معروف جناب ناصر خسرو میافتم که:
چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست...
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.