فاخته- دوستان پزشک زیاد دارم، امیدوارم از این متن دلخور نشوند! ولی خب، حقیقت تلخ است و گاهی گفتنش لازمتر از شیرینزبانی است. پزشکی و دامپزشکی دو حوزه حیاتی در سلامت جامعه هستند، اما وقتی پای تفاوتهایشان به میان میآید، انگار یکی در شاهراه پیشرفت میتازد و دیگری در جاده خاکی با لاستیک پنچر دستوپنجه نرم میکند! چرا اینگونه است؟ بیایید کمی دقیقتر بررسی کنیم.
۱. تعرفههای پرنده و تعرفههای لاکپشتی!
فرض کنید پزشکی و دامپزشکی دو تا دونده هستند. هر سال برای افزایش تعرفه، خط استارت یکی صاف و بدون مانع است و دیگری پر از چاله و سیمخاردار! پزشکان تعرفهشان را بهموقع و بدون دردسر میگیرند، اما دامپزشکان؟ باید ماهها بجنگند، نامهنگاری کنند، چانه بزنند، اعتراض کنند، و تازه بعد از همه اینها، اجرای همان تعرفه تصویبشده هم خودش یک غصه دیگر است!
۲. مسئول فنی دامپزشکی: مسئولیت بالا، حقوق پایین!
یک داروساز که مسئول فنی داروخانه است، چند برابر یک دامپزشک مسئول فنی حقوق میگیرد. اما بیایید مقایسه کنیم:
داروساز: پشت میز نشسته، محیطش تمیز و آرام، داروها بستهبندیشده، بیمارها هم بهندرت پیشش میآیند. حداکثر چالشش این است که یک نسخه ناخوانا را بتواند رمزگشایی کند!
دامپزشک: باید وارد مراکز نگهداری دام، کشتارگاهها، مرغداریها و گاوداریها شود. گاهی باید با حیواناتی سر و کله بزند که چند صد کیلو وزن دارند و هیچ علاقهای به همکاری ندارند! احتمال ابتلا به بیماریهای مشترک بین انسان و دام، خطر گازگرفتگی، له شدن زیر دستوپای گاو عصبانی یا حتی مواجهه با بیماریهای کشندهای مثل تب کریمه کنگو… همه اینها روی سر دامپزشک آوار است!
اما حقوق کدام بیشتر است؟ بله، داروساز! چرا؟ چون بازار پزشکی بهتر از حق خودش دفاع میکند و دامپزشکان هنوز درگیر این هستند که چطور صدایشان را به گوش مسئولان برسانند!
۳. چالشهای مسئول فنی دامپزشکی در کشتارگاهها و مراکز بستهبندی!
یک داروساز مسئول فنی در داروخانه، محیطی آرام دارد و نهایتاً با یک بیمار ناراضی روبهرو میشود که از قیمت دارو شکایت دارد. اما دامپزشک مسئول فنی در کشتارگاه یامراکزبسته بندی وفراوری فراورده خام دامی یاخوراک دام؟
باید با کارفرماهایی سروکله بزند که معمولاً بهداشت را هزینه اضافی میبینند،
در برابر تخلفات مقاومت کند،
بین قانون و خواستههای صاحبکار گیر بیفتد،
اگر سختگیری کند، تهدید به اخراج شود،
و در نهایت، بدون هیچ حمایتی در برابر تخلفات بایستد!
البته در این میان، کارفرمایان باوجدان و مسئولیتپذیر هم کم نیستند که به بهداشت و سلامت جامعه اهمیت میدهند. اما بهطور کلی، دامپزشک مسئول فنی همیشه در کشمکشی بیپایان میان وجدان کاری و فشارهای اقتصادی قرار دارد.
۴. چند شغلی پزشکان و تکشغلی دامپزشکان!
یک پزشک میتواند همزمان در بیمارستان دولتی کار کند، مطب بزند، در دانشگاه تدریس کند و آخر هفته هم در یک کلینیک خصوصی مشغول باشد. اما دامپزشک؟ باید یکی را انتخاب کند!
البته دامپزشکان دولتی یک روزنه امید دارند: میتوانند درخواست قطع محرومیت از مطب بدهند و بعد از کلی دوندگی، مجوز کلینیک بگیرند که فقط بعدازظهرها کار کنند! اما سوال اینجاست:
کدام دامداری در بعد از ظهر دنبال درمان دامهایش است؟
دام کوچک هم که دیگر نظام دامپزشکی مجوز صادر نمی کند!
پس این مجوز بعدازظهری دقیقاً چه مشکلی را حل میکند؟
۵. چرا سازمان دامپزشکی از بودجه سلامت سهمی ندارد؟!
سوال اساسی اینجاست: چرا سازمان دامپزشکی که وظیفه کنترل بیماریهای مشترک را دارد، سهمی از بودجه سلامت کشور ندارد؟
۷۰٪ بیماریهای نوپدید انسانی از دامها منتقل میشوند،
تب مالت، تب کریمه کنگو، آنفلوآنزای پرندگان و... همه از دامها به انسان میرسند،
کنترل این بیماریها باعث کاهش بار مالی بر سیستم درمانی کشور میشود.
اما سازمان دامپزشکی زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی است، نه وزارت بهداشت! نتیجه؟ بودجهاش صرفاً در حد نظارت بر تولید دام و گوشت است، نه سلامت عمومی!
یک مثال :
تصور کنید یک آتشنشان باشید، اما حقوق و بودجه شما را از اداره زیباسازی شهری بدهند! بعد وقتی آتشسوزی رخ داد، بگویند چرا سریع خاموش نکردید؟
ما باید هم از بودجه سلامت که زیرمجموعه وزارت بهداشت است، و هم از بودجه امنیت غذایی که زیرمجموعه سازمان جهاد کشاورزی است، اعتبارهای کلان و اصلی دریافت کنیم.
.از بودجه سلامت: چون دامپزشکی نقش مستقیمی در کنترل بیماریهای مشترک دارد.
. از بودجه امنیت غذایی: چون نظارت بر تولید، توزیع و فرآوری محصولات دامی بخش حیاتی تأمین غذای سالم جامعه است
آیاازبودجه امنیت غذایی هم بهره مندهستیم؟
انشاءالله در یادداشتهای بعدی، به این موضوع مهم بیشتر خواهیم پرداخت!
۶. قدرت اتحاد پزشکان و ضعف دامپزشکان!
پزشکان همیشه نمایندگانی در مجلس دارند!
در سازمانهای تصمیمگیری حضور دارند!
در رسانهها از جایگاه خود دفاع میکنند!
همیشه یکدیگر را حمایت میکنند و کسی را تنها نمیگذارند!
اما دامپزشکان؟
به جای حمایت، انرژی خود را صرف تخریب هم میکنند!
هیچ نمایندهای در مجلس ندارند که از حقوقشان دفاع کند!
۷. تفاوت پیرادامپزشک با پیراپزشک و لیسانس دامپزشکی با پرستاران
پیراپزشک: حقوق بالا، جایگاه مشخص در سیستم درمانی، امکان استخدام دولتی.
پیرادامپزشک: بدون جایگاه مشخص، بدون امنیت شغلی، بیشتر شبیه یک نیروی تجربی در کنار دامپزشک است تا یک حرفه مستقل.
پرستار: جایگاه تثبیتشده در بیمارستانها، حمایتهای قانونی، امکان رشد شغلی.
لیسانس دامپزشکی: جایگاه نامشخص، امکان کار محدود، نبود امنیت شغلی مناسب.
چرا در یک سیستم، جایگاه نیروهای کمکی مشخص است، اما در دامپزشکی هنوز تکلیف بسیاری از مشاغل روشن نیست؟
۸. تفاوت فاحش نظام پزشکی و نظام دامپزشکی!
نظام پزشکی: دارای نفوذ بالا در سیاستگذاریهای کلان کشور، ساختمانهای مجهز، منابع مالی قوی، حمایت گسترده رسانهای.
نظام دامپزشکی: بودجه محدود، ساختمانهای استیجاری، یا متعلق به ادارات کل دامپزشکی ونفوذ پایین در تصمیمات کلان، عدم حمایت کافی حتی از سوی خود دامپزشکان!
چطور ممکن است دو سازمان که ماهیت مشابهی دارند، اینقدر در امکانات، قدرت اجرایی و حمایتهای دولتی تفاوت داشته باشند؟
۹. رابطه عجیب دامپزشکی و درآمد پزشکان!
هرچه دامپزشکی ضعیفتر باشد، درآمد پزشکان بیشتر میشود! چرا؟ چون اگر دامپزشکی نظارت درستی بر بیماریهای مشترک و سلامت دام وفراورده های خام دامی نداشته باشد، مردم بیشتر بیمار میشوند، مصرف داروها افزایش مییابد و مراجعه به پزشکان بیشتر میشود. پس عملاً ضعیف بودن دامپزشکی، به نفع سیستم پزشکی تمام میشود!
۱۰. و آخر اینکه؛ آیا وقت تغییر نرسیده؟
دامپزشکان و پزشکان هر دو برای سلامت جامعه ضروریاند، اما یکی در بزرگراه پیشرفت با چراغ سبز حرکت میکند و دیگری در جادهای پر از دستانداز و مانع گیر کرده است...
آیا وقت آن نرسیده که این معادله تغییر کند؟!
دکتر رضا افشاریان
دامپزشک
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.