فاخته- اشاره: هیچ رضایتمندی بالاتر و والاتر از این برای نگارنده نیست که ساعت ها مطالعه کنم و در بین متون مکتوب و فیش برداری ها و عنداللزوم در کتابخانه های آرام به گوشه ای پناه ببرم و فارغ از هیاهوهای سیاسی ، اقتصادی،اداری و... ضرباهنگ های تکراری و ملال آور ، فقط تاریخ را مطالعه و آن حس تاریخ پژوهی تحلیلی را در قالب کلمات و یک یاد مانای نوستالژیک را شاید بتوانم بر بال پاک کلمات انتقال دهم که امید است این نوشتار مقبول خوانندگان مشتاق وقایع تاریخی وراهبردی زیر بخش دام و طیور قرارگیرد.
«آذر ۱۳۱۹ ؛ تولد نخستین کشتارگاه صنعتی تهران»
در سال ۱۳۱۹ شمسی، نخستین کشتارگاه صنعتی تهران ساخته شد. هدف از تأسیس آن روشن بود: تضمین سلامت خانوادهها و نظم در عرضه گوشت. محل کشتارگاه در جنوب شهر و دور از محدوده مسکونی انتخاب شد تا عملیات ذبح با استانداردهای بهداشتی انجام شود و خانوادهها با اطمینان غذای خود را تهیه کنند و گذشت حدود ۸۰ سال از این نقطه عطف به بلندای یک تاریخ زیباست.
تیغ، در اینجا تنها ابزار ذبح نبود؛ نماد نظم، دقت و مسئولیت اجتماعی بود که سلامت پایتخت را تضمین میکرد.

تیغ؛ نگهبان هشیار و بیدار سلامت
هر دام پیش از ذبح بررسی میشد و دامپزشکان نقش نگهبانان هشیار سلامت مردم را ایفا میکردند. هیچ گوشت ناسالمی اجازه ورود به بازار را نداشت. این مراقبتها نه فقط سلامت جسم خانوادهها را تضمین میکرد، بلکه فرهنگ بهداشت و مسئولیتپذیری را نیز در جامعه نهادینه میساخت.
درس خانوادهها ساده بود:
غذای سالم اتفاقی نیست؛ نتیجه تصمیم درست و مراقبت است.
سالها بعد، همین آموزش بیصدا اثر خود را نشان داد؛ بیماریهای ناشی از گوشت ناسالم کاهش یافت و سلامت سفرهها تثبیت شد.
دهههای خدمت ؛ مدرسهای برای خانوادهها
از دهه ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰، کشتارگاه صنعتی بخش عمدهای از گوشت شهر را تأمین میکرد و فرهنگ بهداشت غذایی را شکل میداد. خانوادهها یاد میگرفتند که:
غذای سالم، نتیجه نظم و مسئولیت است
سلامت بخشی از فرهنگ زندگی روزمره است
هر انتخاب درست، آیندهای بهتر میسازد
هیچ جشن یا یادداشتی بر سردر نبود، اما تأثیرش در زندگی روزمره ملموس بود. کشتارگاه، معلم هوشمند شهر بود.

روایتهای ملموس خانوادهها
در آن سالها، مادرانی بودند که هر روز به بازار میرفتند تا گوشت سالم خریداری کنند. یکی از زنان قدیمی تهران میگفت:
«میدانستیم که هر قطعه گوشت که به دستمان میرسد، قبل از رسیدن به سفره ما، بارها بررسی شده و ایمن است. این آرامش، بخشی از زندگی ما بود.»
این خاطرات کوچک نشان میدهد که کشتارگاه تنها مکان ذبح نبود؛ نماد اعتماد و امنیت غذایی بود.
مسیر کار و کنترل کیفیت
کارگران و دامپزشکان هر روز، ساعتها تلاش میکردند تا شرایط بهداشتی حفظ شود. ذبح و بستهبندی گوشت در خطهای جداگانه انجام میشد و بازرسان بهداشتی همه مراحل را کنترل میکردند. حتی شستوشوی محوطه و ضدعفونی روزانه جزو وظایف قانونی روتین بود. این نظم و دقت، پایهای برای فرهنگ غذایی سالم در تهران شد.
تغییرات اجتماعی و رشد شهر
شهرها زندهاند؛ رشد میکنند، تغییر میکنند و گذشته را در آغوش میگیرند یا فراموش میکنند. جنوب تهران دیگر حاشیه نبود و شهر به آن رسید. در دهه ۱۳۷۰، فعالیت کشتارگاه صنعتی بهطور کامل متوقف شد. تأمین گوشت به مجموعههای مدرن و دور از شهر منتقل شد تا نیازهای جمعیت رو به رشد پایتخت پاسخ داده شود.
با این حال، تأثیر کشتارگاه هنوز در فرهنگ شهری و مسئولیتپذیری خانوادهها باقی ماند.
ترمه؛ تولد دوباره فضای شهری
اوایل دهه ۱۳۸۰، همان زمین و سازهها با نگاهی تازه جان گرفتند:
فرهنگسرای بهمن متولد شد.
جایی که روزی تیغ، سلامت و ممیزی پروتئین قرمز و سفید مورد نیاز جسم مردم را تضمین میکرد، حالا ترمه، سلامت روح و ذهن خانوادهها را پوشش میدهد.
در این فرهنگسرا:
کودکان با هنر و موسیقی آشنا میشوند
خانوادهها در کلاسهای آموزشی شرکت میکنند
مکانی برای شادی، یادگیری و همنشینی سالم ایجاد شده است
اگر :تیغ" نماد مراقبت از سفره بود، "ترمه" نماد مراقبت از دل و روان است.
خانواده؛ حلقه وصل گذشته و آینده
خانوادهها امروز با حضور در فرهنگسرای بهمن، روی همان زمین قدم میگذارند که روزی برای سلامت غذایشان تصمیم گرفته شده بود.
داستان «تیغ و ترمه» به ما میآموزد:
سلامت از سفره آغاز میشود
با فرهنگ، هنر و آموزش تکمیل میشود
در دل خانوادهها ریشه میدواند
بازنمایی تجربههای تاریخی مردم
یکی از سالمندان تهران میگوید:
«پدرم همیشه میگفت: «هر چیزی که درست باشد، روی سفره ما میرسد و جان ما را حفظ میکند.» امروز همان نگاه در کلاسهای فرهنگسرا منتقل میشود؛ نه با تیغ، بلکه با ترمه.»
این بازنمایی نشان میدهد که مسئولیتپذیری و سلامت، نسل به نسل منتقل میشود.
آموزش و فرهنگ؛ ادامه مسیر سلامت
فرهنگسرای بهمن نه فقط مکانی برای هنر است، بلکه مرکز آموزش خانوادهها برای سبک زندگی سالم نیز محسوب میشود. کلاسهای تغذیه، کارگاههای آشپزی سالم و برنامههای آموزشی کودکان، همه ادامه همان مسیر سلامت و مسئولیتپذیری است که تیغ کشتارگاه آغاز کرده بود.
روایتهای ملموس از کودکان و نوجوانان
یکی از مربیان کلاس هنر میگوید:
«کودکان وقتی از غذا و سلامتی صحبت میکنند، همان دقت و نظم را در ذهنشان حس میکنند که روزی تیغ این کشتارگاه به مردم منتقل میکرد.»
این تجربهها نشان میدهد که آموزش سلامت و مسئولیت، نه فقط جسم بلکه روح خانوادهها را هم پرورش میدهد.
از تیغ تا ترمه؛ تهران در مسیر سلامت
تهران، شهری که روزی برای حفظ سلامت مردم در این کشتارگاه ، تیغ به دست میگرفت، امروز با ترمه به استقبال زندگی رفته است.
سلامت، فقط نبود بیماری نیست؛ ترکیبی است از غذای سالم، محیط امن، آموزش و شادی.
کشتارگاه صنعتی تهران، که در ۱۳۱۹ ساخته شد و در دهه ۱۳۷۰ تعطیل شد، امروز با نام "فرهنگسرای بهمن" هنوز به شهر خدمت میکند؛ نه با تیغ، بلکه با ترمه. همان مسئولیت و مراقبت، این بار با رنگ هنر، آموزش و شادی خانوادهها ادامه یافته است.
درس ساده اما مهم
خانوادهای که غذای سالم دارد، محیطی آرام دارد و جایی برای یادگیری و خندیدن، سالمتر است. شهر سالم هم دقیقاً همینگونه شکل میگیرد؛ با تصمیمهای درست، ساختارهایی که جان و زندگی مردم را در اولویت قرار میدهند و فضاهایی که فرهنگ، هنر و سلامت را با هم پیوند میدهند.
پایان ؛ زندگی شهری با تیغ و ترمه
تیغ و ترمه، دو فصل یک داستاناند:
یکی مسئولیت جسم، دیگری مراقبت از دل و روح.
و هر دو، پایه و اساس یک زندگی سالم و شاد در تهران امروز است که می تواند الگویی قابل تکرار و تکثیر در سایر مراکز استان ها در کشور باشد./845
علیرضا کیهانپور
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.