یادداشت؛ علیرضا کیهان پور:

خط قرمز "وجدان" و تورم "پنهان" در بدن "انسان"

کم‌فروشی و گران‌فروشی مسئله‌ی اصلی نیست؛ فاجعه، سقوط سلامت و بی‌بهداشتی مواد غذایی است
کد خبر  14662
note

فاخته- مقدمه: وقتی لقمه از جان گران‌تر می‌شود/ مرگ از در آشپزخانه وارد می شود 

در سال‌های اخیر، جامعه از کم‌فروشی و گران‌فروشی به ستوه آمده است. هر روز مردم با کالاهایی روبه‌رو می‌شوند که یا وزن ندارند یا قیمت‌شان منطق ندارد.
اما در میان تمام این هیاهوی قیمت‌ها، حقیقتی تلخ‌تر در سایه مانده است: کیفیت و بهداشت مواد غذایی به آرامی در حال سقوط است و وجدان عمومی در برابر آن خاموش.

اگر کم‌فروشی خیانت به جیب مردم باشد، بی‌بهداشتی خیانت به جان مردم است.
و آنچه امروز در سفره‌ها می‌گذرد، بیش از آنکه مسئله‌ای اقتصادی باشد، مسئله‌ای اخلاقی و انسانی است.

 اقتصادِ  تهی از وجدان

وقتی بازار از وجدان تهی شود، قیمت همه چیز پایین می‌آید جز خطر جان مردم از کودک تا کهنسال.
در بسیاری از نقاط کشور، غذاهایی تولید و عرضه می‌شوند که از نظر ظاهری سالم و ارزان‌اند،
اما در باطن، آکنده از چربی‌های سوخته، رنگ‌های مصنوعی، افزودنی‌های غیراستاندارد و گوشت‌های بی‌هویت‌اند.

مردمی که از سر ناچاری، لقمه‌ای ارزان را انتخاب می‌کنند، در واقع هزینه‌ی سنگینی برای درمان آینده‌ی خود می‌پردازند.
«این همان تورم پنهان در بدن انسان است.»
تورمی که در سکوت رشد می‌کند؛ نه در جیب، بلکه در رگ‌ها، در کبد، در استخوان‌ها.

وقتی سلامت قربانی سود شود، مرگ، شاخص اصلی تورم خواهد بود.

 از مزرعه تا معده

زنجیره‌ی غذایی ایران در سه نقطه شکسته است:
در تولید، در توزیع و در نظارت.

در بخش تولید، کشاورز و دامدار تحت فشار هزینه‌ها ناچارند از کود و داروی بی‌کیفیت استفاده کنند.
در مرحله‌ی توزیع، مواد غذایی در مسیرهای طولانی و بدون زنجیره سرد جابه‌جا می‌شوند.
و در مرحله‌ی نظارت، بازرسی‌ها بیشتر به قیمت می‌پردازند تا به سلامت.

نتیجه آن است که مواد غذایی در ظاهر فراوان، اما در باطن آلوده‌اند.
محصولاتی که باید منبع حیات باشند، خود به عامل بیماری بدل شده‌اند.
از لبنیات غیرپاستوریزه گرفته تا روغن‌های تقلبی و گوشت‌های مشکوک، همه نشانه‌ی یک سقوط نظام‌مند در اخلاق تولید و توزیع است.

 سلامت؛ هزینه نیست، سرمایه است

در کشور ما هنوز نگاه غالب این است که کنترل کیفیت و آزمایش بهداشت «هزینه‌ی اضافی» است.
اما در حقیقت، هر ریالی که برای سلامت غذا خرج نشود، چند ده ریال در بیمارستان خرج خواهد شد.

به گفته‌ی متخصصان تغذیه، دست‌کم ۳۰ درصد بیماری‌های مزمن ایرانیان ریشه‌ی غذایی دارند:
چربی‌های ناسالم، قندهای پنهان، افزودنی‌های غیرمجاز و میکروب‌های مقاوم در مواد فاسد.
این یعنی ما نه از فقر، که از بی‌کیفیتی تغذیه‌ای بیمار می‌شویم.

غذای سالم، ارزان‌ترین نسخه‌ی پیشگیری است؛
اما چون سودش فوری نیست، کمتر کسی آن را جدی می‌گیرد.

اخلاق گمشده در بازار خوراک

سلامت غذا فقط با قانون حفظ نمی‌شود، بلکه به وجدان تولیدکننده و فروشنده گره خورده است.
وقتی فروشنده می‌داند گوشتی که عرضه می‌کند در شرایط آلوده نگهداری شده و باز هم آن را در سیخ می‌کشد،
یا کارخانه‌ای آرد بی‌کیفیت را با رنگ و طعم‌دهنده «شبیه» نان سالم می‌فروشد،
دیگر مسئله صرفاً اقتصادی نیست — مسئله سقوط اخلاق-- است.

جامعه‌ای که در آن تولیدکننده به جای وجدان، فقط سود را می‌بیند،
دیر یا زود به نقطه‌ای می‌رسد که اعتماد عمومی فرو می‌پاشد.
و وقتی مردم به غذای روزانه خود بی‌اعتماد شوند،
دیگر هیچ شاخص اقتصادی نمی‌تواند آرامش اجتماعی را بازگرداند.

وقتی نظارت به قیمت محدود می‌شود

در ایران، ساختار نظارتی مواد غذایی بیشتر به قیمت حساس است تا به کیفیت.
تعزیرات، سازمان حمایت، بازرسی اصناف — همه به دنبال «گران‌فروشی»اند،
اما کمتر کسی از «ناسلامتی» و «بی‌کیفیتی» -- سخن می‌گوید.

در حالی‌که در کشورهای توسعه‌یافته، برچسب غذایی از هویت دام و مزرعه تا تاریخ حمل و شرایط نگهداری ثبت می‌شود،
در ایران هنوز بسیاری از فروشگاه‌ها تاریخ تولید را با ماژیک تصحیح می‌کنند.
اینجاست که قانون باید از مرحله‌ی ترازو فراتر رود و به مرحله‌ی ترکیب و محتوا برسد.

بهداشت یعنی امنیت ملی و روانی

امنیت غذایی، فقط تأمین غذا نیست؛ تأمین غذای سالم و ایمن است.
دولت‌ها اگر می‌خواهند از فروپاشی اقتصادی جلوگیری کنند،
باید در خط مقدم، از سلامت مردم محافظت کنند.

بی‌بهداشتی غذا، مساوی با افزایش بیماری، کاهش بهره‌وری، افزایش هزینه‌ی درمان و کاهش امید به زندگی است.
هیچ جامعه‌ای با بدن‌های بیمار نمی‌تواند توسعه یابد.

وقتی کارگر یا معلم یا پرستار با غذایی بی‌کیفیت روز را آغاز کند،
انرژی و تمرکز لازم برای کار ندارد؛
و این، همان جایی است که تورم پنهان، از بدن انسان به اقتصاد کلان سرایت می‌کند.

رسانه‌ها، وجدان بیدار جامعه

رسانه‌ها باید از نقش هشدار به نقش نظارت ارتقا یابند.
روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها، فقط نباید قیمت مرغ و برنج را اعلام کنند،
بلکه باید از سلامت آن بپرسند، از منشأ آن بنویسند، از آزمایش‌های میکروبی گزارش دهند.

افکار عمومی اگر بداند غذای ناسالم چه پیامدهایی دارد،
خود به بزرگ‌ترین ناظر بازار تبدیل می‌شود.
آگاهی، واکسن اجتماعی در برابر فریب غذایی است.

راه‌حل‌ها

۱. تشکیل «سازمان ملی امنیت و سلامت غذا» با وظیفه‌ی نظارت جامع از مزرعه تا میز.
۲. تدوین «شاخص ملی کیفیت مواد غذایی» در کنار تورم قیمتی.
۳. الزام تولیدکنندگان به درج ترکیبات واقعی و منبع مواد اولیه.
۴. برخورد جدی با فروش مواد فاسد و بی‌هویت در فضای مجازی و بازارهای شهری.
۵. آموزش عمومی درباره‌ی تغذیه سالم و رفتار مسئولانه در خرید.
۶. حمایت مالی از تولیدکنندگان کوچک و سالم، تا کیفیت قربانی رقابت قیمتی نشود.

 بازگشت به وجدان

هیچ قانونی بدون وجدان زنده نمی‌ماند.
سلامت غذا، پیش از آنکه پرونده‌ای در وزارت بهداشت باشد، مسئله‌ای در درون انسان است.
وقتی فروشنده به مادر و کودکِ خریدارش احترام بگذارد،
وقتی نانوا بداند نانش نذری است نه تجارتی،
و وقتی دولت وجدان عمومی را در آموزش، رسانه و قانون زنده نگه دارد،
آن‌گاه می‌توان گفت ما در مسیر سلامت گام برداشته‌ایم.

مرگ از درِ آشپزخانه وارد می‌شود

کم‌فروشی و گران‌فروشی دیر یا زود مهار می‌شود،
اما اگر سلامت و بهداشت از بازار برود،
مرگ از درِ آشپزخانه وارد خانه‌ها خواهد شد.

غذای ناسالم، دشمن خاموش ملت است؛
در ظاهر نان و گوشت، در باطن زهر و درد.

باید وجدان را دوباره به بازار بازگرداند.
وگرنه، تورم واقعی نه در کالا، که در -- جسم و جان مردم-- ادامه خواهد یافت .


«تورم پنهان در بدن انسان، بی‌توجه به خط قرمز وجدان ؛ مرگ تدریجی اخلاق و تندرستی است ، باشد که نشاط زندگی و سلامتی همیشه به روی درهای آشپزخانه در کلانشهر ها، شهرها، روستاها و...گشوده باشد و لاغیر»/۸۰۴

علیرضا کیهان‌پور

خبرهای مرتبط
برچسب ها
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.