فاخته- (روایتی بیپرده از گِرم گِرم تقلب تا کیلوگرم ها بی اعتمادی در ترازوهای بازار)
گِرم گِرم تقلب، کیلو کیلو بیاعتمادی
در روزگاری که مردم با هزار امید به بازار میروند، چه چیزی از صدای ترازو شیرینتر است وقتی ترازوی انصاف همتراز با ترازوی وزنکشی باشد؟ اما دریغ و درد، گاهی در همین وزنهای گرم و کیلو، خیانتهای سردی اتفاق میافتد؛ گرم گرم تقلب یعنی دزدی از سفره مردم، بیآنکه شمشیر کشیده باشی، بیآنکه دست در جیب کرده باشی!
تقلب در وزنکشی، با کمفروشی یا پُر کردن مصنوعی معده دام و طیور با آب و نمک، به یکی از زشتترین چهرههای تجارت ناصالح تبدیل شده است. این کار، نه تنها نوعی کلاهبرداری از مشتریان است، بلکه ضربهای کاری به شرافت اصناف و اقتصاد محلی و ملی وارد میسازد.
اصناف، حافظان اعتماد اجتماعی
در هر کوچه و خیابان، از نانوایی محلی تا قصابی، از میوهفروش تا عطاری، قلب بازار در دستان طبقه اصناف میتپد. اگر اعتماد مردم به اصناف از بین برود، بنیان بازار فرو میریزد. سرمایه پنهان اصناف، نه در ویترین و کالا، بلکه در وجدان بیدار و نگاه حلالپسندشان نهفته است.
نظام بازار سنتی ایران بر پایه راستی، صداقت و انصاف بنا شده بود. حتی در بازارهای عهد صفوی و قاجار، اگر کسی به کمفروشی یا تقلب متهم میشد، تنها جریمه نمیشد؛ بلکه برای مدتی از بازار طرد میگردید. چرا که بزرگترین دارایی هر کاسب، اعتماد مردم بود، نه جنس و سرمایه.
تقلب در ترازو؛ آفتی برای سلامت اقتصادی و روانی جامعه
وقتی کسی در وزنکشی یا ترکیب خوراک دام و طیور تقلب میکند، ضرری چندلایه به جامعه میزند:
ضربه به سلامت خانوادهها: دام یا طیور که با آب یا نمک بهزور فربه شده، بافت و کیفیت گوشتش تغییر کرده و خطرات جدی برای مصرفکننده دارد.
ایجاد تشنگی کاذب در دام و طیور: برخی فروشندگان با خوراندن نمک زیاد، حیوان را تشنه میکنند تا آب بیشتری بنوشد و در نتیجه وزن بیشتری پیدا کند. این ظلم مضاعف به حیوان زبانبسته است.
فروریختن اعتماد عمومی: هر مورد تقلبی، حتی اگر اندک باشد، موجی از بیاعتمادی به تمام صنف ایجاد میکند. این یعنی آسیب به بازاریان درستکار.
اخلال در رقابت سالم: متقلبان با ارائه قیمتهای پایینتر و جنسهای پرحجمتر اما بیکیفیت، میدان را از فروشندگان شریف میگیرند.
کسبوکار ناپسند؛ چرکِ بازار یا زخمی بر پیکر عدالت؟
نمیتوان گفت همه بازار به فساد آلوده است. اتفاقاً اصناف شریف، اکثریت را تشکیل میدهند، اما همین اقلیت متقلب، کافی است تا بوی چرک به مشام شان برسد. کار ناپسند این متقلبان مثل لکهای سیاه بر لباس سفید اعتماد است. شرافت در بازار، بیصدا از بین نمیرود؛ ابتدا تَرک برمیدارد، بعد میشکند.
وجدان صنفی، قاضی پنهان هر ترازوی واقعی
در جهانی که قوانین بازدارنده هستند ولی کافی نیستند، فقط یک چیز است که میتواند بازار را نجات دهد: وجدان. هر ترازوی دیجیتال، اگر فاقد وجدان دیجیتال باشد، گرمی حقیقت را حس نمیکند.
پیشنهاد میشود:
اتحادیهها و اتاقهای اصناف بهصورت روزانه یا هفتگی و بدون خبر از قبل ،نظارت جدی و تصادفی از مراکز فروش گوشت، مرغ، ماهی و مواد غذایی داشته باشند و کالیبره شدن ترازوهای الکترونیکی (دیجیتال) با پلمب را کنترل کنند.
کارزارهای مردمی «وزن با وجدان» و «فروش حلال» با حمایت رسانهها راهاندازی شود.
صنوف درستکار با نشان «اعتماد ملی» مشخص شوند تا مردم راحتتر انتخاب کنند.
آموزشهای اخلاق صنفی، بخشی جدی از مجوزهای صنفی باشد، نه صرفاً آزمونی بیاهمیت.
توسعه بدون تهمت، امید به اصلاح؛ متقلبان در اقلیتاند
هیچکس با تهمت و توهین اصلاح نمیشود. ما امید داریم و باور داریم که اکثر فعالان صنفی با شرافت کار میکنند و دل در گروی رزق حلال دارند. اقلیت متقلب، هرچند پرصدا، اما محکوم به انزواست. باید اصلاح کرد، هشدار داد و در عین حال به نیروی وجدان عمومی امید بست.
از گِرم گِرم تقلب تا کیلو گِرمی بی اعتمادی
اگر قرار باشد بازار به لبخند مردم گرم بماند، باید ترازوی انصاف همیشه در صحنه باشد. بیایید از هر گرم تقلب، توبه کنیم و با هر گرم صداقت، جامعه را وزینتر کنیم. گرانبهاترین سرمایه بازار، اعتماد است، نه کالای انبار.
همچنان که در گذشته بزرگان بازار میگفتند:
«کاسبِ بیانصاف، شریک شیطان است؛ کاسبِ با انصاف، حبیب و شریک خدا.»./ ۷۰۶
علیرضا کیهان پور
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.