یادداشت؛ علیرضا کیهان پور:

تحلیل اجتماعی و فرهنگی از یک خیابان کوچکِ ساده که به سفره‌ای ملی بدل شده است...؛ بخش دوم و پایانی

قم، شهری که همیشه با معنویت و فقاهت شناخته می‌شود، حالا در دل خود کوچه‌ای دارد که با خورش و برنج، پیام دیگری از ایمان را روایت می‌کند؛
کد خبر  14575
note

فاخته- این کوچه نشان می‌دهد هنوز می‌شود در دل گرانی، «مهربانی را طبخ کرد».

قم، شهری که همیشه با معنویت و فقاهت شناخته می‌شود، حالا در دل خود کوچه‌ای دارد که با خورش و برنج، پیام دیگری از ایمان را روایت می‌کند؛ ایمان به همدلی. این کوچه، نه رستوران زنجیره‌ای است و نه مجتمع مدرن، اما به تنهایی توانسته گرسنگی، خستگی و فقر را از هزاران دل عبور دهد. نامش را مردم گذاشته‌اند: کوچه خورشتی‌ها؛ جایی که بوی قیمه، بوی زندگی است.

 کوچه‌ای که از دل تاریخ بیرون آمد

کوچه خورشتی‌های قم از دهه‌ها پیش، در بافت قدیمی شهر شکل گرفت؛ جایی نزدیک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) که همیشه مملو از زائر، رهگذر، کارگر، طلبه و مجاور بوده است. در روزگاری که بسیاری از رستوران‌ها به سمت تجمل و برند رفتند، این کوچه وفادار ماند به خاک، به سادگی و به مردم.

در هر قدم بوی پیاز داغ، زردچوبه و قیمه در هواست. این بو، بوی تاریخ معاصر قم است؛ تاریخی که از سفره‌های نذری و اطعام‌کردن فقرا جان گرفته است.

 مردمی که "طبخ غذا را عبادت" می‌دانند

در این کوچه، پخت غذا فقط شغل نیست، عبادت است. مغازه‌داران پیش از باز کردن دیگ، وضو می‌گیرند و بسم‌الله می‌گویند. بسیاری‌شان نذر دارند که هر روز چند پرس برای نیازمندان کنار بگذارند.
اینجا سود، در «برکت» معنا می‌شود. اگر روزی فروش کم شود، باور دارند که روزی‌شان جای دیگری می‌رسد؛ چون نیت‌شان خالص است. یکی از پیرمردهای قدیمی می‌گوید: «ما با دعا می‌پزیم، نه با قیمت.»

از زائر تا کارگر؛ سفره‌ای برای همه

در کوچه خورشتی‌ها، صفی که جلوی هر مغازه شکل می‌گیرد، تصویر کوچکی از جامعه ایران است.
زائران خسته از راه آمده، طلاب با لباس ساده، کارگران با لباس کار، دانشجوها و خانواده‌های کم‌درآمد؛ همه کنار هم می‌ایستند، بدون طبقه‌بندی.
غذا یکی است و قیمت برای همه برابر. این برابری ساده در صف غذا، همان عدالت اجتماعی است که در کتاب‌ها نوشته‌اند و اینجا در گستره یک سفره به نام مهربانی جاری‌ست.

 بوی خورش، بوی خاطره

هر کس وارد این کوچه می‌شود، چیزی از کودکی‌اش را به یاد می‌آورد.
بوی قیمه‌هایی که مادر در ظهر عاشورا می‌پخت، یا آش رشته‌های زمستانی که با پیاز داغ قهوه‌ای تزئین می‌شد.
اینجا غذا فقط طعم ندارد، حافظه دارد. در هر بشقاب، ردی از عشق و سنت است؛ از نذر  ماه محرم گرفته تا برکت نان و نمک.
شاید همین پیوند نوستالژی با نان گرم است که مردم را از سراسر ایران به این کوچه می‌کشاند.

 کیفیت بی‌ادعا

غذاهای این کوچه شاید در دیگ‌های ساده و اجاق‌های قدیمی پخته شود، اما کیفیت‌شان در حد رستوران‌های گران‌قیمت است.
گوشت تازه، روغن پاک، برنج ایرانی و ادویه اصیل هنوز قانون نانوشته اینجا است.
یکی از آشپزها می‌گوید: «اینجا طعم غذا مهم‌تر از تابلو است. اگه یه روز مشتری بگه خورش بد شده، اون روز من دیگه کارم تمومه.»
همین تعصب حرفه‌ای باعث شده این کوچه به نماد «اعتماد غذایی» در قم بدل شود.

اقتصاد کوچک، اثر بزرگ

کوچه خورشتی‌ها الگویی از اقتصاد مردمی و خودگردان است.
هیچ برند، سرمایه‌گذار کلان یا زنجیره مدیریتی در کار نیست. هر مغازه، خانواده‌ای است که با کار صادقانه زندگی می‌کند.
پول غذا همان روز میان نانوا، برنج‌فروش، قصاب و کارگر محلی تقسیم می‌شود.
این گردش سالم مالی، قلب اقتصاد شهری را زنده نگه می‌دارد — همان چیزی که کارشناسان اقتصاد اجتماعی سال‌ها درباره‌اش سخن می‌گویند--  ولی این کوچه بی‌هیاهو انجامش داده است.

 سفره‌ای با طعم کرامت

اینجا کمک به نیازمند، در لفاف احترام است. هیچ تابلویی نوشته نشده «ویژه مستمندان».
اگر کسی توان پرداخت نداشته باشد، سریع  به وی گفته می‌شود «مهمان ما باش».
هیچ نگاه ترحم‌آمیزی وجود ندارد؛ فقط همدلی انسانی.
این کوچه نشان داده که می‌شود عدالت را بی‌سروصدا تمرین کرد.

 رسانه‌ای به نام غذا

در روزگار شبکه‌های اجتماعی، کوچه خورشتی‌ها خودش یک رسانه است.
ویدئوها و پست‌هایی که از قورمه‌سبزی‌های خوش‌رنگ و دیزی‌های داغ این کوچه منتشر می‌شود، میلیون‌ها نفر بازدید کننده دارد.
این شهرت مجازی، نه از تبلیغ، بلکه از اعتماد مردم آمده است.
غذا، اینجا روایتگر فرهنگ قم شده؛ فرهنگی که در آن، دیگ غذا مانند پختگی عشق است: 
برای گفتن از اخلاق و انسانیت.

اصالت در برابر مدرنیت

وقتی در شهر، فست‌فودها با نئون‌های پرزرق‌وبرق و قیمت‌های سرسام‌آور قد علم کرده‌اند، کوچه خورشتی‌ها با یک تابلوی ساده و بوی برنج تازه ایستاده است.
این ایستادگی، نوعی مقاومت فرهنگی است؛ پاسداری از هویت غذایی ایران در برابر جهانی شدن بی‌هویت.
غذا در این کوچه، هم بومی است، هم معنوی، هم اقتصادی.
«در واقع این کوچه پاسدار «دیپلماسی مردمی طعم ایرانی» است.»

 روایت یک نذر

خانم میانسالی از اهالی شریف قم می‌گوید: «شوهرم سال‌ها اینجا غذا می‌پخت. بعد از فوتش، نذر کردم هر پنجشنبه، ده پرس قیمه پخش کنم. می‌گویم برای شادی روحش دعا کنید، همین کافی‌ست.»
این کوچه پر است از چنین روایت‌ها. نذرها، اشک‌ها، دعاها و لبخندهایی که روی بخار دیگ و قابلمه ها گم می‌شوند اما در دل مردم می‌مانند.
اینجا، ایمان نه در مسجد، بلکه در بازتعریف  کرامت انسانی جاری است.

سفره‌ای ملی در شهری مذهبی

کوچه خورشتی‌ها فقط برای اهالی و مردم قم نیست. از همه ایران به آن سر می‌زنند.
زائران می‌گویند: «هر وقت به قم می‌آییم، غذا فقط همین‌جاست.»
این حضور گسترده، آن را به یک پدیده فرهنگی ملی تبدیل کرده؛ مثل چای ایرانی یا نان سنگک، که هم خوراک است و هم هویت.
قم از رهگذر همین کوچه، چهره‌ای تازه یافته؛ چهره‌ای انسانی، مهربان و در دسترس.

 از دیزی تا قیمه ؛ تنوع خدمت و دسترسی آسان

در گوشه‌ای دیزی‌های گِلی قل‌قل می‌کنند، در گوشه‌ای دیگر، قورمه‌سبزی با لوبیای تازه آماده می‌شود.
هر مغازه رنگ و سلیقه خودش را دارد، اما طعم مشترک، طعم محبت و انصاف است.
کسی دنبال رقابت نیست؛ هرکس سهم خود از برکت را می‌گیرد.
در این کوچه حتی سیر شدن هم «جمعی» است.

تحلیل جامعه‌شناسی غذا

از نگاه جامعه‌شناسی، کوچه خورشتی‌ها مصداق فضای همدلانه شهری است؛ جایی که روابط انسانی بر مبنای اعتماد و برابری شکل می‌گیرد.
اینجا غذا ابزاری برای هم‌زیستی است، نه تفکیک طبقاتی.
در دل این کوچه، پدیده‌ای جریان دارد که جامعه‌شناسان آن را «فرهنگ تغذیه مشارکتی» می‌نامند؛
فرهنگی که با فقر می‌جنگد، بی‌آنکه کرامت را قربانی کند.

الگویی برای شهرهای دیگر

ای کاش در هر شهر زیارتی ایران — از مشهد تا شیراز و ری — کوچه‌ای شبیه این داشتیم.
کوچه‌هایی که نه برای رقابت، بلکه برای عدالت زنده‌اند.

بیشتر بخوانید:

دل نوشت یک سفر؛ کوچه خورشتی‌های قم؛ جایی که اعتقاد ،عشق، نان و سلامتی در یک قاب می‌ درخشد؛ بخش نخست

این الگو می‌تواند بخشی از برنامه توسعه شهری و حمایت از مشاغل کوچک باشد؛ همان چیزی که اقتصاددانان «پایداری شهری از پایین» می‌نامند.

سفره با برکت کرامت و مهربانی

کوچه خورشتی‌های قم تنها جایی برای خوردن نیست؛ مدرسه‌ای برای زیستن است.
در روزگاری که اعتماد اجتماعی تَرَک برداشته، این کوچه نشان داده هنوز می‌شود با یک بشقاب غذا، دل جامعه را ترمیم کرد.
قم، در دل همین کوچه، به مردم یاد می‌دهد که  اخلاق فقط در کلام نیست؛ در انصاف، در لبخند و در تقسیم غذای داغ هم هست.

این کوچه، سندی است زنده از ایمان مردمی ایران؛

«جایی که خورش ، طعم  و عطر رضای خدایی می‌دهد.»/۷۹۳

        علیرضا کیهان‌پور
پژوهشگر ارشد رسانه ای توسعه کشاورزی و امنیت غذایی

خبرهای مرتبط
برچسب ها
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.