فاخته- گرانی، بیاعتمادی و بیتفاوتی، سه ضلع مثلثیاند که «نان» را از دهان مردم گرفتهاند.
در این میان، «شاطر محله» شاید از همه صادقتر است؛ وقتی میگوید: «نیم ساعت دیگه بیا، ضایعات نونارو از مخزن جمع کن!» یعنی تنور اقتصاد داغ شده، اما سرمای اخلاق به جان خانهها افتاده است.
بوی نان و سرمای دل
بوی نان همیشه نشانه زندگی بود؛ نشانه گرما، تلاش، خانواده.
اما امروز همین بو، بوی دلمردگی میدهد. بوی صفهای طولانی، نان بیکیفیت و حرفهای خسته. پیرمردی که ضایعات نان را از کنار مخزن زباله جمع میکند، فقط نان نمیجوید، عزت ازدسترفته را میگردد.
جامعهای که روزی نان را مقدس میدانست، حالا در سایه تورم و بیاعتمادی، همان نان را با چاشنی بیتفاوتی میبلعد.
نان بهمثابه آیینه اخلاق
نان در فرهنگ ایرانی، چیزی فراتر از غذاست؛ استعارهای از اخلاق و عدالت است. وقتی میگفتند «نانت حلال باد»، درواقع میخواستند بگویند: «دستت پاک، دلت صاف، کارَت درست.»
اما امروز واژه «حلال» در برابر کلمه «قیمت» قد کشیده و باخته است. نانوا میگوید: آرد گرونه. مشتری میگوید: بذار ارزونتر بده، سوخته هم باشه.
و در این میان، خمیرِ اعتماد بین دو سنگ آسیاب بیاعتمادی و گرانی له میشود.
از برکت تا بیزنس
نان دیگر فقط نان نیست؛ تجارت است.
کارخانههای بزرگ آرد در رقابتاند، نانواها با یارانه بازی میکنند و مردم در صفِ نان، حسابگرتر از همیشهاند.
در گذشته، نان حاصل زمین بود و دل؛ امروز حاصل مجوز و تجارت چرک
وقتی نان صنعتی شد، اخلاق هم به خط تولید سپرده شد:
سریعتر، بیطعمتر، بیحوصلهتر.
سقوط از نان تا انسان
شاطر محله به شوخی میگوید: «نون باید کش بیاد، نه کیفیت!»
و این جمله طنز، خلاصه اخلاق امروز ماست: همهچیز باید کش بیاید — از حقوق کارمند -- تا وجدان مسئول.
جامعهای که یاد گرفته فقط «پر» بخورد، نه «پاک»، درواقع از خودش فاصله گرفته.
سقوط اخلاقی از همینجا آغاز شد؛ از نانی که بیمزّه شد، از خمیری که دیگر ور نیامد چون دلها سرد شد.
نان در غفلت
در همه دولتها، نان ابزار کنترل بوده است.
یارانه، صف، قیمت مصوب، کوپن، کارت هوشمند… اما هیچکدام درد را درمان نکردند، چون درد در نان نبود، در نگاه به انسان بود.
وقتی مردم احساس کنند نانشان بازیچه است، دیگر به هیچ وعدهای ایمان نمیآورند.
نان سیاستزده، برکت را میکُشد و بیاعتمادی میکارد.
بیاعتمادی، مادر همه تلخیها
هیچ جامعهای با شکم گرسنه سقوط نمیکند؛ با دل بیاعتماد سقوط میکند. وقتی مردم مطمئن نباشند که نان فردایشان هست، یا سالم است، بیاعتمادی مثل کپک، آرام و مرموز، همه چیز را میگیرد:
از خانواده تا نانوایی، از آموزش تا اداره.
بیاعتمادی یعنی هرکس فقط خودش را نجات دهد؛ و در این خودمحوری، اخلاق خاموش میشود، درست مثل آتشی که زیر تنور خاموش شود.
نان بی جان، جامعه بی روح
شاطر قدیمی محله میگفت: «نون، اگه با دل پخته نشه، دل سیر نمیکنه.» امروز نانها شاید داغ باشند، اما دلها سردتر از همیشهاند. وقتی برکت در نگاه آدمها نباشد، نان هم مزه ندارد.
هر لقمه نان، تکهای از اعتماد اجتماعی است.
و اگر نانوا بیدل باشد، مشتری بیانصاف، و دولت بیدغدغه ، هیچ تنوری نخواهد توانست این جامعه را گرم کند.
طنز تلخ در صف نان
صف نان، آیینه جامعه است.
یکی زیر لب غر میزند، دیگری به قیمت اعتراض میکند، سومی از سوختگی نان مینالد. اما هیچکس نمیگوید: «چرا نانِ ما دیگر طعمِ برکت ندارد؟»
طنز تلخ این است که ما یاد گرفتهایم همهچیز را شوخی بگیریم؛ حتی بیاخلاقی را. وقتی دردها به طنز تبدیل شوند، یعنی امید در حال مرگ است.
خانه؛ آخرین سنگر اخلاق
شاید باید از نو شروع کنیم، از خانهها.
چرا خمیر را نخریم و خودمان نان نپزیم؟
آرد سالم، دست تمیز، -- دمای دل — همینها کافیاند تا نان دوباره معنا بگیرد.
وقتی نان را خودت میپزی، قدرش را میدانی.
بوی نان خانگی یعنی بازگشت به خویشتن، یعنی بازسازی اعتماد در مقیاس کوچک:
یک خانه، یک نان، یک دلِ گرم.
برکت در خمیر صبر
جامعه ما یا باید دوباره وَر بیاید، یا برای همیشه بسوزد.
نان خوب صبر میخواهد، عشق میخواهد، وجدان میخواهد.
همانطور که جامعه خوب، حاکم صادق و شهروند باوجدان میخواهد.
ما اگر دوباره یاد بگیریم نان را با احترام بسازیم، شاید یاد بگیریم جامعه را هم بسازیم.
خمیر اگر آرام بماند، وَر میآید.
و شاید اخلاق هم همین باشد: خمیری در حال وَرآمدن، اگر تنور بیاعتمادی نبلعدش.
پیشنهاد دلی
بیایید چُونه خمیر بخریم و در خانه بپزیم. هم ارزانتر است، هم سالمتر، هم صادقتر.
«نان خانگی بوی اعتماد میدهد.
شاید با همین کار ساده، بتوانیم از -- سقوط اخلاق بازگردیم —
از داغی تنورِ اقتصاد، به گرمای دوباره دلها.»/ ۷۹۴
علیرضا کیهانپور
پژوهشگر ارشد رسانه ای توسعه کشاورزی و امنیت غذایی
#منهای دامپزشکی
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.