یادداشت؛ علیرضا کیهان پور:

دل نوشت یک سفر؛ کوچه خورشتی‌های قم؛ جایی که اعتقاد ،عشق، نان و سلامتی در یک قاب می‌ درخشد؛ بخش نخست

در قلب قم، جایی نه چندان دور از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)، کوچه‌ای هست که نامش در میان زائران و مردم شهر با طعم خورشت و نان تازه گره خورده. کوچه‌ای(خیابانی) که هر روز، ظهر و غروب، نه فقط بوی برنج و قیمه، که بوی مهر، دست‌رنج و کرامت انسانی از آن برمی‌خیزد.
کد خبر  14567
note

فاخته-در قلب قم، جایی نه چندان دور از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)، کوچه‌ای هست که نامش در میان زائران و مردم شهر با طعم خورشت و نان تازه گره خورده. کوچه‌ای(خیابانی) که هر روز، ظهر و غروب، نه فقط بوی برنج و قیمه، که بوی مهر، دست‌رنج و کرامت انسانی از آن برمی‌خیزد.  

عطر دل انگیز  غذای نذری که در کوچه می‌پیچد

 «کوچه خورشتی‌های قم» دیگر فقط یک مسیر باریک میان دو خیابان نیست؛ به مرور، به یک پدیده اجتماعی و فرهنگی بدل شده است. جایی که غذا معنای دیگری دارد: رزق حلال، ساده‌زیستی، و خدمت بی‌نام و نشان.

تاریخچه‌ای از دل تبرک و کرامت انسانی

نطفه‌ی کوچه خورشتی‌ها از دل بازار و زائران و مجاوران شکل گرفت. دهه‌ها پیش، چند خانواده‌ی قمی تصمیم گرفتند در حاشیه بازار کهنه، دیگ‌های خود را برای زائران بی‌پول بجوشانند. اول با نیت خیرات و نذر، بعد کم‌کم به شغل بدل شد، اما نیتی در دلش ماند که هنوز هم پابرجاست: «کسی گرسنه از کنار حرم نگذرد.»

با گذر سال‌ها، این نیت به ساختار بدل شد؛ دکان‌های کوچک با دیوارهای دودگرفته و منوی ساده: قیمه، قورمه، قیمه‌نثار، خورشت بادمجان و گاهی عدس‌پلو. اما رمز ماندگاری‌شان نه تنوع، بلکه کیفیت با وجدان بود. در روزگاری که قیمت‌ها سر به فلک می‌کشند، کوچه خورشتی‌ها پناهگاه «آبرو با نان و خورشت» شد.

 مردم‌شناسی یک کوچه

در نگاه جامعه‌شناسان، کوچه خورشتی‌ها نمونه‌ای از فرهنگ معیشت مردمی است؛ نظامی که نه بر پایه سود، بلکه بر پایه ایمان، همدلی و «سرمایه اجتماعی» بنا شده.
در این کوچه، طبقات اجتماعی در صف یکسان می‌شوند. کارگر، طلبه، تاجر،کارمند دانشجو و زائر کنار هم می‌نشینند و لقمه می‌زنند. این برابری نمادین، در واقع نوعی توزیع کرامت انسانی است که از متن دین والای ما به بطن زندگی مردم آمده است.

حتی زبان بدن در این کوچه فرق دارد: فروشنده، «مشتری» ندارد، «مهمان» دارد.
سرو غذا با ذکر صلوات است و گاهی اگر کسی کم‌پول باشد، لبخندی کافی است تا سهمش جدا شود.

 اقتصاد کرامت

اگر بخواهیم از دید اقتصادی نگاه کنیم، کوچه خورشتی‌ها الگویی است از اقتصاد مردمیِ کرامت‌محور. اینجا هیچ پوستر گرانی از برندها نیست، اما هر قاب شمایل  از اهل‌بیت(س) و هر سفره پهن شده، نوعی بیانیه اقتصادی است: «سود حداکثری نه، رضای خدا آری».

بیشتر خورشتی‌ها با استفاده از مواد اولیه محلی، برنج ایرانی و گوشت تازه قرمز و سفید قم و اطراف پخته می‌شود. این زنجیره کوچک، در واقع نسخه‌ای خودجوش از اقتصاد بومی واقعی است؛ نه در شعار، بلکه در پاتیل‌ها و ملاقه‌ها.

 زائران و معنای خورشت قمی

برای زائران، غذا در قم بخشی از سفر زیارتی است. زائری که از راه دور آمده و نذر دارد، وقتی در کوچه خورشتی‌ها می‌نشیند، احساس می‌کند «طعامش متبرک» است.
بسیاری از مغازه‌داران، هر هفته یک وعده رایگان نذری دارند. گاهی جمعی از دانشجویان یا طلاب برای کار داوطلبانه می‌آیند، ظرف می‌شویند یا غذا پخش می‌کنند.

این هم‌افزایی بین ایمان و خوراک، از قم شهری ساخته که زیارت و معیشت در هم آمیخته‌اند؛ شهری که غذا در آن «وسیله‌ی تقرب» است.

 هویت مکانی و معماری طعم

از نظر فرهنگی، کوچه خورشتی‌ها یک «موزه زنده خوراک سنتی ایران» است. دیوارهای آهکی، چراغ‌های زرد، صدای کفگیر در قابلمه و بوی هل و زعفران در هوا، خاطره‌ای است از دوران ساده‌تر ایران.
این فضا، نوعی حافظه‌ی جمعی خوراک ایرانی را در خود نگه داشته است؛ جایی که هنوز «خورشت» همان معنای اصیل خود را دارد: پختی آهسته، صبری زیاد و نیتی پاک.

 خوراک، ایمان و انسان

در دین اسلام، طعام جایگاهی معنوی دارد. سفره‌ی مؤمن، جایی است که ذکر خدا در کنار نان و نمک جاری است. در کوچه خورشتی‌ها، همین معنا جاری است؛ فروشنده قبل از آغاز کار دعا می‌خواند، و مشتری قبل از خوردن، بسم‌الله می‌گوید.
اینجا، غذا نه برای شکم، بلکه برای دل است و شاید همین راز برکتش باشد.

 از نگاه جامعه‌شناسی تغذیه

کوچه خورشتی‌ها را می‌توان یکی از مصادیق عدالت غذایی شهری دانست. در بسیاری از شهرها، کیفیت خوراک با قیمت رابطه مستقیم دارد، اما در این کوچه معادله برعکس است: «غذای خوب، قیمت منصفانه».
این یعنی باز توزیع فرهنگیِ کیفیت؛ یعنی فقیر هم حق دارد طعام خوش‌عطر و خوش‌طعم بخورد، نه صرفاً سیر شود.

در این معنا، کوچه خورشتی‌ها یک جنبش خاموش است؛ جنبش کرامت در خوراک.

تهدیدهای مدرنیته

با رشد آپارتمان‌ها و مال‌های تجاری، بسیاری نگران‌اند که کوچه خورشتی‌ها قربانی مدرنیزاسیون بی‌هویت شود. تغییر کاربری، اجاره‌های بالا، و قوانین سخت‌گیرانه بهداشت شهری در راه هستند.

هر چند اعتقاد و باور دینی به پاکی و سلامتی غذا در جای جای این مراکز عرضه غذای متبرک حرف نخست و پایان را در ۱۷ باب مطبخ نوستالژیک  با بیش از حدود نیم قرن زده و پرچم آن در اهتزاز است و محصول انتقال نسل های دخیل در این صنعت بومی شهر مقدس قم در طول گذر سال ها همچنان نفس می کشند.

آینده کوچه خورشتی‌ها؛ میراثی که باید حفظ شود

کوچه خورشتی‌های قم فقط یک گذرگاه شهری نیست؛ حافظه‌ای زنده از فرهنگ خوراک و ایمان مردمی ایران است. در جهانی که سرعت، همه چیز را بلعیده، این کوچه هنوز آهسته می‌جوشد.
اما تداوم آن -- نیازمند درک و حمایت است — از سوی شهرداری، میراث فرهنگی و حتی دانشگاه‌ها.

تصور کنید اگر این کوچه به عنوان یک «جاذبه فرهنگی – خوراکی» ثبت شود، می‌تواند نه تنها گردشگران مذهبی بلکه گردشگران فرهنگی و خوراک‌شناسان جهان را نیز جذب کند.
قم می‌تواند در کنار چهره مذهبی‌اش، چهره‌ای از مهمان‌نوازی و اقتصاد بومی مردمی خوراک ایرانی را به نمایش بگذارد.

ثبت این کوچه در فهرست میراث ناملموس، یعنی پاسداشت مردم ساده‌ای که سال‌هاست ایمان‌شان را در قابلمه‌ها می‌ریزند و از سود، سهمی برای خدا کنار می‌گذارند.


هر مغازه، داستانی است از گذشت، هر بوی خورشت، حدیثی از توکل.

 کوچه‌ای که تپش شهر را گرم نگه داشته است

شاید در نگاه اول، کوچه خورشتی‌ها فقط یک مکان کوچک و شلوغ باشد، اما در عمق، روح جمعی شهر قم در آن جریان دارد.
در روزهای سرد زمستان، بخار خورشت از پنجره‌های باریک بالا می‌رود و در هوای شهر می‌پیچد. در تابستان‌های داغ، همان مردم در سایه‌ی دیوارها، ظرف‌های نذری را پر می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

بازتاب "فرهنگ بومی" در کتاب "تک‌نگاری روستای حاجی‌آباد لک‌ها" در قم

در این کوچه، زمان معنای دیگری دارد.
صبح‌ها صدای باز شدن درهای مغازه‌ها، ظهرها بوی برنج دم‌کشیده، و شب‌ها ذکر صلوات هنگام شستن قابلمه‌ها. این نظم تکراری اما آرام، شبیه تپش قلبی است که شهر را گرم نگه می‌دارد.

یک الگوی صددرصد بومی از عدالت غذایی

کوچه خورشتی‌ها می‌تواند برای ایران، الگوی کوچکی از عدالت غذایی و کرامت اجتماعی باشد.
در دورانی که فاصله طبقاتی در خوراک، هر روز بیشتر می‌شود، این کوچه ثابت کرده که می‌توان هم غذای باکیفیت داد، هم قیمت منصفانه نگه داشت، هم شأن مشتری را حفظ کرد.

اگر این الگو در سایر شهرها و محله‌ها گسترش یابد، می‌تواند چهره‌ی غذاخوری‌های شهری را تغییر دهد؛ از «تجارت خوراک» به «خدمت خوراک».
«از این منظر، کوچه خورشتی‌ها نه فقط یک پاتوق، بلکه یک مدرسه رفتار مسئولانه اجتماعی است.»/ ۷۹۲


پایان بخش نخست...

 علیرضا  کیهان‌پور
پژوهشگر ارشد رسانه ای  توسعه کشاورزی و امنیت غذایی

خبرهای مرتبط
برچسب ها
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.