فاخته- ما برای اساتید گمنام و سراپا اندیشه ایران و روستا دوستی اشان ارج و قُرب و احترام وافر قائلیم که شانه به شانه "اصحاب قلم" دست در دست هم برای رشد و تعالی جامعه با تکیه به "داشته ها" ، گنج زرین و زیرخاکی "گذشته ها" ، ترویج و انتقال "یافته ها" از دل تاریخ این مرز و بوم ، طلای ناب و با عیار بالای همت و "خواستن" را بر روی سکه "توانستن" ضرب نموده اند.
اوضاع شیر تو شیرِ شیر
"واره" همان تعاونی های بانوان روستانشین است که حول بده بستان شیر گاو و گوسفند در طول تاریخ روستاهای ایران به وجود آمده است.
درایران قدیم ، زمانی که پول رسمی هنوز وارد چرخه اقتصادی روستاییان نشده بود، هر خانواده فقط بخشی از شیری که تولید می کرد را به مصرف می رساند و باقیمانده نه آن قدر زیاد بود که خودش به طور مستقیم مبادله کند و نه آن قدر که در داخل خانواده مصرف شود.
برای همین هم گروه های کوچک مردمی زنان روستایی، شیر مازاد دام سبک و سنگین خانواده خود را به فردی می دادند که بتواند آن را بفروشد یا به محصول و فرآورده جدیدی تبدیل نماید.
به این مکانیسم می گفتند "واره".
واره اسم کتابی است که «دکتر مرتضی فرهادی» ابتدای سال ۱۳۸۰ منتشر کرد و در آن به جز اَشکال واره در "روستاها" ، در باره کارکردهای آن در "بازار"هم نوشته است.
"بنه" ها تعاونی های سُنتی کشاورزی ایران
تمرکز بر روی مناسبات شورایی سُنتی کشورمان برای بومی کردن علوم اجتماعی جذابیت خاصی دارد که دکتر فرهادی با دانشجویان خود همواره در این راه صعب العبور گام نهاده است.
"بنه" ها هم تعاونی های سُنتی کشاورزان ایرانی بوده است.
یعنی تعاونی های مستقل به خصوص در مناطق کویری که کشاورزی در آن ها در شرایط سخت آب و هوایی انجام می شد ؛
کشاورزان به صورت دسته جمعی ، زمین را شخم میزدند، کشت و برداشت می کردند.
مطالعات میدانی فرهادی نشان داده که تا ۵۰ سال پیش هم بنه ها خیلی فعال بودند.
در همین دهه ۸۰ ، فرهادی در روستاهایی مثل آمل، خمین، الیگودرز، یزد، بندرعباس ، رفسنجان و یاسوج نمونه هایی از "بنه" پیدا کرده بود.
فرهادی می نویسد که بیش از پنج میلیون نفر از حدود ۱۴ میلیون جمعیت ایران در سال ۱۳۲۰ (یعنی از هر سه نفر، یک نفر) به طور مستقیم از این تعاونی های بومی سود می برد.از سوی دیگر تا سه دهه پیش ، حدود ۲۰ هزار بنه در کشور بود که نیروهای کار حوزه کشاورزی ایران را ساماندهی می کردند و منطق فعالیت آنها تا سال ها پیش ناشناخته بود.
این تشکلهای مردمی مسلط بین روستاییان ایران که بعد از اصلاحات ارضی و درراستای اصول انقلاب سفید از دهه ۵۰ تقریبا کم رنگ شدند و با یک شیب آرام از بین رفتند.
قنات هایی در ایران داریم ، اگرچه در گذشته های دور،تحت فرمان حکام وقت ایجاد می شد اما یک شبکه کاملا مردمی بود.
«تاریخ نگار مشهور اروپایی، ویل دورانت به قنات های کشورمان اشاره کرده و نوشته ایرانی ها زمین های بزرگ زیادی نداشتند اما کاشت، داشت و برداشت شان به وسیله تعاونی ها انجام می شد اما مداخلات دولت ها مانع پا گرفتن تعاونی ها شد.مثلا سال ۱۳۴۷ وقتی قانون ملی شدن "آب ها" را نوشتند ، دولت وقت تغییراتی را به وجود آورد که یکی از دلایل فرونشست امروزه دشت هاست.
در سال ۱۳۶۰ جهاد سازندگی پیشین به روستاییان اعتبار و پول می داد تا قنات هایشان را لایروبی و نگهداری کنند، کاری که خود مردم به شکل خودجوش انجام می دادند متاسفانه تبدیل به امری دولتی شد ؛ در نتیجه زمانی که دولت در زمان جنگ تحمیلی کسری بودجه پیدا کرد و اعتبارات دولتی تخصیص نیافت ، مردم هم قنات ها را رها کردند و بلایی که بر سر بازسازی نخیلات خوزستان هم آمد از جنس همین رفتارهای فوق بود. فراموش نکنیم نقب زدن به تاریخچه آناتومی جامعه روستایی نیاز به عشق و مطالعه و تلاش شبانه روزی دارد و انسان توسعه یافته کتاب می خواند، کتاب می خواند و کتاب می خواند.»/ ۴۹۶
ادامه دارد...
علیرضا کیهان پور
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.