یادداشت؛ علیرضا کیهان پور:

بکارگیری دانش نوین؛ چراغ راه ایجاد تحول در ساختارها

خرد افسر شهریاران بود / همان زیور نامداران بود!
کد خبر  12060
note

فاخته- خرد افسر شهریاران بود / همان زیور نامداران بود!
به‌باور جلال خالقی مطلق فردوسی‌پژوه مبرز و ممتاز، شاهنامه را فلسفهٔ زندگی از دیدگاه فردوسی بیان می‌کند و آن را سراسر سرودِ مهرِ ایران می‌داند.
2) فرانسیس بیکن و رویکرهای علم و تجربه محوری:
فرانسیس بیکن(Francis Bacon ) (زاده ۲۲ ژانویه ۱۵۶۱ – مرگ ۹ آوریل ۱۶۲۶) فیلسوف، سیاستمدار، دانشمند، حقوق‌دان و نویسنده انگلیسی بود. بسیاری وی را محور اصلی “تحول فکری” در “قرون وسطی” می‌دانند تا جایی که او را از بانیان “انقلاب علمی” می‌شمارند و پایان سلطه کلیسا بر تفکر را به اندیشه‌های او نسبت می‌دهند. او را “پدر تجربه‌گرائی” می‌نامند. فرانسیس بیکن عملاً دانشمند نبود وی آزمایش‌های اندکی انجام داد هرچند که بنا بر یک افسانه وی در یک روز یخبندان سال ۱۶۲۶ به جهت علاقه به علم، از کالسکه‌اش بیرون آمد و آنهم برای پی بردن به این نکته بود که آیا می‌توان لاشه مرغ را با آکندن شکمش از برف از گندندگی حفظ نماید؟! و در همین حین به سرماخوردگی مهلکی هم مبتلا گردید. در واقع بیکن حقوقدان و نماینده پارلمانی بود که کار دیپلماتیک هم انجام می‌داد. وی ارتباط خوبی با دربار داشت و در کودکی جزو دردانه‌های ملکه الیزابت بود. بعداً نیز ندیم والتر رایلی و ارل آواسکس و دیگر صاحب مقامان بلند از جمله لرد چنسلری در سلطنت جیمز اول بود. البته خوشنامی و شهره او با اتهامات ارتشاء و بدنامی، به پایان و انزوا انجامید. جایگاه مستحکم بیکن در تاریخ علم از بابت نوشته‌های اوست. وی در حدود سال ۱۶۰۵ با قدرت تمام فلسفه جدید خود را شرح و توضیح داد و لذا او را به نام “مبلغ” و پیشتاز “علم گرایی نوین” نامیدند که بر پایه آن شناخت قابل اعتماد و اتکا در خصوص کارکردهای جهان از مشاهده، آزمایش و فرضیه حاصل می‌شود نه اینکه نتیجه استنتاج از کلمات به یادمانده دانایان باستان باشد. چنین علم و دانشی هدف‌دار است. در این زمان و بعد این بود که وی ادعا کرد که “دانایی قدرت است” (knowledge is power) که منظور وی از این معنا اعمال قدرت و سلطه بر طبیعت بود. اما برای این‌که بر طبیعت فرمان برانیم باید از آن فرمان ببریم. به بیان دیگر اگر می‌خواهیم طبیعت را شکل دهیم و نیازهایمان را تامین نماییم باید خود طبیعت و کارکردهایش را به درستی بشناسیم. بیکن در اثر خیالی ناکجا آبادی خود به‌نام “اتلانتیس نو” که درست پیش از مرگش انتشار یافت، “خانه سلیمانی” را در خیال خود پروراند، و گفت که “پیش‌آگاهی آزمایشگاهِ تحقیقاتی مدرن بود که در آن مشکلات و مسائل جهان را می‌شد از طریق آزمایش و اختراع به‌پیش برده و حل کرد. در این مرحله است که مرد خردمند آگاه به علم و ایده‌ها نتایج آزمایشگاه خود را گردآوری نموده و در آن با دیگران سهیم می‌شود”. با همین رویکردها، زاویه دید و بر مبنای تفکرات او در سال ۱۶۶۲ انجمن سلطنتی بنیانگذاری گردید. در عین حال در سال ۱۶۲۰ بیکن طی یاداشتی اعلام کرد که چگونه می‌توان کرانه خاوری آمریکای جنوبی را کاملاً با کرانه باختری آفریقا منطبق کرد(نظریه اشتقاق قاره‌ها یا همان continents). به قول او چنین چیزهایی بدون دلیل اتفاق نمی‌افتند. ۳۰۰ سال بعد او آلفرد وگنر در سال ۱۹۱۲ با بهره‌گیری از این نظریه و بهره‌گیری و مطالعه نظرات او و شواهدی دیگر، “نظریه جابجایی قاره‌ها”، “نظریه نقل مکان قاره‌ها” یا “رانه‌ی قارهای” را مطرح نمود
مخلص کلام:
پس بنابراین لازم است، با رویکردهای خرد نیاکانی “چیدن پازل‌های”مناسب به سمت شناسایی درست مسئله حرکت نموده و “پازل‌های ذهنی و خلاق” خودمان را در عرصه دانش محوری کشاورزی فعال کنیم تا بتوانیم با مشکلات عدیده در اثر تغییرات اقلیمی و کمبود منابع پایه با شعار فردوسی بزرگ که متقدم‌تر از همه عالم غربی بوده است و با شعار “توانا بود هرکه دانا بود” به پیش برویم. “رویکردهای دانش محور و دانش بنیانی”، “فرهنگی” و ” روان‌شناختی” در عرصه حل مسائل می‌توانند موثر بوده و حرکت تصاعدی در علم ایجاد نمایند. با تشویق و به‌کارگیری شرکت‌های فناور، دانش بنیان و استارت آپی به عنوان پیشران در عرصه حل مشکلات خواهیم توانست بر تنگناها چیره شده و مسیر راه‌حل‌های جدید دیگری کشف نمائیم. در عین حال نیز باید متذکر شد رویکردهای متناسب و دستکاری‌های ژنتیکی باید همسو با عرصه زیستی اتفاق افتاده و از طرفی تولید آزمایشگاهی با فطرت و منطق فازی هم‌سویی داشته باشند.
نتیجه و جمع بندی:
«برخی برآنند که فلسفه در کارِ روز و علم به هیچ نمی‌آید؛ اما این گفته اشتباه است و “رویکردهای فلسفی” و وجودی و چرایی هستند که ما را به مسیر درست و هم‌زیستی و همراهی با “تکنولوژی متناسب” رهنمون می‌شوند. انسان برای ادامه حیات و زیست، نیازمند تعاملات “فطری با رویکردهای منطق فازی” است. رویکردها باید سبک و سیاق روان‌شناختی و فرهنگی داشته تا در مسیر تعامل با مسیر کائنات قرار گیرند.»/492

علیرضا کیهان پور

خبرهای مرتبط
برچسب ها
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.