فاخته- اما اگر دقیقتر شویم، درمییابیم که لندن با این دو رمان، مانفیست طبیعتگرایی خود را به نمایش گذاشته است. در این جهان، انسان تنها بازیگر نیست؛ بلکه حیوانات، برف، سرما، گرسنگی، رودخانههای یخزده و حتی سکوت جنگلها نیز در مقام شخصیتهای زنده حضور دارند. در" آوای وحش"، شخصیت اصلی یعنی "باک" سگی است که از محیط امن و مرفه یک خانه در کالیفرنیا ربوده میشود و به سرزمین سرد آلاسکا قدم میگذارد. این سرزمین، با سرمای کشنده و قوانین خشن، باک را از نو شکل میدهد. او مجبور میشود "صدای درونی اجداد گرگسان" خود را بشنود و به ندای وحش پاسخ دهد.
در این جهان، انسان تنها بازیگر نیست؛ بلکه حیوانات، برف، سرما، گرسنگی، رودخانههای یخزده و حتی سکوت جنگلها نیز در مقام شخصیتهای زنده حضور دارند.
در" آوای وحش"، شخصیت اصلی یعنی "باک" سگی است که از محیط امن و مرفه یک خانه در کالیفرنیا ربوده میشود و به سرزمین سرد آلاسکا قدم میگذارد.
این سرزمین، با سرمای کشنده و قوانین خشن، باک را از نو شکل میدهد.
او مجبور میشود "صدای درونی اجداد گرگسان" خود را بشنود و به ندای وحش پاسخ دهد.
در اینجا، طبیعت نقش معلمی سختگیر را دارد؛ معلمی که شاگردانش را یا میسازد یا نابود میکند.
در مقابل، "سپیددندان" قصه تولهگرگی است که در دل طبیعت وحشی شمال متولد میشود، اما پا به جهان انسانها میگذارد.
او بهجای بازگشت به طبیعت، ناگزیر میشود راه دشوار رام شدن و سازگاری با نظم اجتماعی انسان را تجربه کند. سپیددندان، از سویی باید خشونت و بیرحمی "سیرکها" و صاحبان سنگدل را تاب بیاورد و از سوی دیگر، یاد میگیرد محبت و عدالت نیز میتواند در جهان انسانها وجود داشته باشد.
هر دو داستان، تصویری دوگانه و آینهای را میسازند:
باک از تمدن به سوی وحش میرود.
سپیددندان از وحش به سوی تمدن کشیده میشود.
و در میان این دو، "جک لندن" حقیقتی بزرگتر را میجوید :
انسان و حیوان هر دو فرزندان یک طبیعتاند؛ هر دو محکوم به مبارزه برای بقا هستند؛ و هر دو در بزنگاههای تاریخی باید انتخاب کنند که غریزه را برگزینند یا فرهنگ را.
طبیعت سرد و قانون بقا
آنچه این دو اثر را به هم پیوند میدهد، حضور پررنگ فضای شمال کانادا و آلاسکا است. این سرزمین یخزده نهتنها بستر روایت، بلکه قهرمانی خاموش است.
"جک لندن" با نثری تصویری، سرمای سوزانندهای را به تصویر میکشد که استخوان را میشکند، گرسنگیای که حیوان و انسان را به یک اندازه بیرحم میکند، و جنگلهایی که هیچ مرزی برای آزادی و خطر قائل نیستند.
اینجاست که فلسفه داروین و اصل "بقای اصلح" در رمانهای "لندن" به نمایش گذاشته میشود.
حیوانات ضعیفتر، سگهایی که نمیتوانند بار بکشند، یا گرگهایی که قدرت شکار ندارند، محکوم به مرگاند. اما آنان که هوش، توانایی و قدرت سازگاری بیشتری دارند، در این دنیای بیرحم دوام میآورند.
نمادگرایی و جایگاه فلسفی
در نگاه جامعهشناختی، این دو رمان را میتوان تمثیلی از زندگی انسان مدرن نیز دانست. باک نماد انسانی است که برای بازگشت به ریشهها و رهاشدن تلاش میکند، در حالی که "سپیددندان" نماد دیگری است :
موجودی که از دل طبیعت برمیخیزد، اما برای زیستن ناچار به پذیرش قانون و تمدن میشود.
جک لندن با این تمثیلها، هم نقدی بر تمدن مدرن وارد میکند و هم ستایشی از نیروی وحشی طبیعت به دست میدهد.
"جک لندن" دامپزشک نیست اما با "تیغ تیز قلم" روح و درون حیوان را می کاود و رفتارهای بالسویه و معکوس را بررسی و در یک کشش دراماتیک ؛ تابلوی "عشق و محبت" انسان و حیوان را بالا می کشد و شَر و خشونت و بی تابی را در یک رفتار دوسویه انسان و حیوان متمایز میکند.
او نویسنده روانشناسی است که "بین نوشتن و زوزه های بقای حیوان مستاصل" در آن سرمای بیدادگر طبیعت ، گرمای محبت ، تیمارگری و نوازش های عاشقانه را برای بقاء و بودن ترسیم می کند و به سان نقاشی زیردست "مینیاتوری از کنش و واکنش طبیعت پیرامونی" را به ارمغان می آورد.
آری "جک لندن" یک "دامپزشک" نبود اما در خدمت "دامپزشکی و دامپزشکان" بدون مرز در سراسر جهان بود؛ هست و خواهد بود و این خود تقدیر زیبا و مانا بود از نویسنده ای که بیشتر از "۴۰ بهار فرصت زندگی" نیافت اما جاودان شد و اثر گذار همزیستی بیشتر، بین انسان و حیوان شد.
درمان یا مدیریت پرخاشگری بدون شناخت این ریشهها، نه تنها بیثمر است، بلکه خطرناک خواهد بود.
قانون طبیعت خدادادی :
وقتی نوازش کافی نیست
در شمال یخزده، نوازش و محبت صاحبان کافی نیست. حیوان باید توان بقاء داشته باشد وگرنه نابود میشود.
این درس بزرگی است که "جک لندن" به طور غیرمستقیم به "دامپزشکان" میدهد :
محبت لازم است، اما کافی نیست.
شناخت غرایز، فیزیولوژی و تاریخ تکاملی حیوان، هم پای محبت ضروری است.
دامپزشکی که فقط به «نوازش» تکیه کند و از «دندان» غافل بماند، حیوان را شاید درک نکند.
از دندان به نوازش دوباره
اما آیا سرنوشت حیوان، تنها خشونت و بقاست؟ خیر!.
"جک لندن" نشان میدهد که در دل تاریکی، هنوز جایی برای محبت هست. بَک ، در اوج وحشیگری، نسبت به صاحبان مهربان خود وفادار و عاشق باقی میماند.
این همان پارادوکس بزرگ است :
"زبانبستهها هم عشق" را میفهمند ، حتی اگر گرگ باشند.
«این پرسش، ما را به بخش دوم این یادداشت خواهد برد :
جایی که خواهیم دید چگونه «نوازش» در کنار شناخت عِلمی میتواند حیوان را نجات دهد و چگونه "عِلم میدانی دامپزشکی ، دامپزشک و پیرادامپزشکان" با ترکیب دانش و عشق، پلی میان انسان و حیوان میسازند.»/۷۴۵
علیرضا کیهانپور
معرفی بَک (Buck) : قهرمان زوزهها
"بَک" ، سگ عظیمالجثه و باشکوهی است که "جک لندن" او را قهرمان" آوای وحش" میسازد.
ترکیبی از نژاد سنتبرنارد و اسکاتیش کولی، با هیکلی پرقدرت و هوشی غریزی.
او ابتدا در خانهای اشرافی در کالیفرنیا در ناز و نعمت بزرگ میشود، اما سرنوشتش او را به شمال یخزده و دنیای بیرحم «قانون چوب و دندان» میکشاند.
ویژگیهای برجستهی بَک:
قدرت بدنی بینظیر؛
هوش غریزی برای بقا؛
توانایی سازگاری با محیطهای جدید ؛
و از همه مهمتر :
پیوندی شگفتانگیز میان خشونت گرگ گونه و عشق وفادارانه.
به همین دلیل ، بَک تنها یک سگ در رُمان جک لندن نیست ؛ او نماد حیوانات زبانبسته است که در میانهی «دندان» و «نوازش» زندگی میکنند.
جک لندن:
نویسندهای میان قلم و زوزه
نام کامل : جان گریفیت چینی لندن (Jack London)
زادروز: ۱۲ ژانویه ۱۸۷۶
زادگاه: سانفرانسیسکو، ایالت کالیفرنیا، ایالات متحده
درگذشت: ۲۲ نوامبر ۱۹۱۶ (در ۴۰ سالگی)
ملیت : آمریکایی
جک لندن از خانوادهای فقیر برخاست و زندگیاش پر از ماجراجویی بود: کارگر، ملوان، طلاجو، خبرنگار و نهایتاً نویسندهای جهانی.
آثارش اغلب درباره رابطه انسان و طبیعت ، نبرد بقا ؛ کشاکش غرایز حیوانی و تمدن انسانیاند.
از مشهورترین کتابهای وی:
آوای وحش (The Call of the Wild – 1903)
سپید دندان (White Fang – 1906)
گرگ دریا (The Sea-Wolf – 1904)
او نهتنها نویسندهای پرکار بود، بلکه با نگاهی علمی --- اجتماعی به حیوانات و طبیعت مینگریست ؛ به همین دلیل، آثارش امروز برای دامپزشکان، زیستشناسان و حتی روانشناسان حیوانات الهامبخش است.
پُلی به بخش دوم یادداشت
اکنون که بَک را شناختیم و با زندگی پدید آورنده رُمان جک لندن ، آشنا شدیم، بهتر میتوانیم پرسش اصلی را دنبال کنیم :
چگونه میان دندان و نوازش، زبانی تازه برای فهم حیوانات بسازیم؟
منابع بخش نخست:
1. London, J. The Call of the Wild. 1903.
2. Bradshaw, J. Dog Sense: How the New Science of Dog Behavior Can Make You a Better Friend to Your Pet. Basic Books, 2011.
3. Bekoff, M. The Emotional Lives of Animals. New World Library, 2007.
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.