یادداشت؛ دکتر رضا افشاریان:

دامپزشکی؛ قصه‌ای از عشقِ خاموش، امیدی دوباره

در حالی‌که از مأموریت نظارتی‌ام در استان خراسان رضوی، بعدازظهر برمی‌گشتم، چشمم به نظرسنجی‌ای در کانال اطلاع‌رسانی محبوبم، «فاخته»، افتاد؛ سؤالی ساده اما پرمفهوم که ذهنم را درگیر کرد.
کد خبر  13418
note

فاخته- در مسیر حدود 4 ساعته بازگشت، تصمیم گرفتم مطلبی بنویسم، از دلِ حدود سی سال تجربه‌ام در جای‌جای دامپزشکی ایران، از جنوب کشور تا شهری که همیشه به آن دل بسته‌ام:
مشهدالرضا, نه فقط یک شهر، که تکیه‌گاهی برای روح، گره‌خورده با نام امام مهربانی‌ها، علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع).
شهری که نفس کشیدن در هوایش، حال آدم را خوب می‌کند.
در طول مسیر، همکار نقلیه شرکتی‌ام کنارم پشت فرمان بود. از ۴ صبح تا حالا رانندگی کرده بود و با اینکه خسته بود، وقتی دید مشغول نوشتن‌ام، چند بار با لهجه‌ای صمیمی گفت:
«دکتر جان، از ما شرکتی‌ها هم بنویس… از دردهایی که دیده نمی‌شه… از ساعت‌ها رانندگی بی‌وقفه، بدون توقع، فقط با امید اینکه صدای‌مون یه روز شنیده بشه.»

در نظرسنجی فاخته، دو موضوع  بیشتر از همه توجه مرا جلب کرده بود:

۱. جلوگیری از گسترش بی‌رویه دانشکده‌های دامپزشکی (۳۰٪)
۲. به‌روزرسانی تعرفه‌های درمانی و ابلاغ به‌موقع آن‌ها (۲۶٪)

در نگاه اول شاید ساده باشند، اما این‌ها ستون‌های اصلی بسیاری از مشکلات ریشه‌دار دامپزشکی‌اند.

۱ .گسترش بی‌رویه دانشکده‌ها؛ وقتی عشق قربانی عدد می‌شود

جوانی با آرزو وارد رشته‌ای می‌شود که برایش نماد نجات، دانش و خدمت است.
اما وقتی فارغ‌التحصیل می‌شود، می‌بیند که نه بازار کاری هست، نه آینده‌ای روشن.

دانشگاه‌هایی که بدون بررسی نیاز بازار، بدون برنامه‌ریزی واقعی، فقط برای پر کردن ویترین آموزشی و جذب دانشجو تأسیس شدند.
نتیجه؟ موجی از فارغ‌التحصیلان بی‌پشتوانه.
با مدرک، اما بدون جایگاه.
با امید، اما بی‌فرصت.
و این یعنی فاجعه برای حرفه‌ای که نیاز به عشق و تخصص دارد، نه فقط مدرک.

۲-تعرفه‌های درمانی؛ وقتی زحمت بی‌ارزش شمرده می‌شود

دامپزشکی یعنی بیداری نصفه‌شب برای زایمان دام،
یعنی نجات یک پرنده، یک گربه، .
اما در پایان، تعرفه‌ای وجود دارد که یا ابلاغ نشده، یا آن‌قدر پایین است که حتی هزینه ساده‌ترین وسایل را هم جبران نمی‌کند.

در حرفه پزشکی، تعرفه‌ها منصفانه و به‌روز است. بیمه‌ها حمایت می‌کنند. اما در دامپزشکی؟
همه‌چیز بر دوش عشق است.
و عشق هم اگر مدام نادیده گرفته شود، یک روز خسته می‌شود.

۳. آزمایشگاه‌ها؛ جبهه‌ای خاموش در خط مقدم سلامت

آزمایشگاه‌های دامپزشکی، مخصوصاً در حوزه فرآورده‌های خام دامی، جایی‌ست که سلامت مردم به آن وابسته است.
اما تعرفه‌های پایین، کم‌توجهی، و عدم حمایت، باعث شده بسیاری از این مراکز تعطیل شوند یا کیفیت‌شان افت کند.

در کشورهای پیشرفته، این بخش زیرساخت سیاست‌های غذایی است.
در ایران، این سنگر در حال فرسایش است.

۴. مسئولین فنی بهداشتی؛ میان وظیفه و فشارها گیر افتاده‌اند

این عزیزان، در مرز میان قانون و واقعیت ایستاده‌اند.
سال‌هاست از جایگاه‌شان صحبت می‌شود، اما هنوزایده ال دغدغه‌هاشان دیده نشده.

آیا نمی‌توان سیستمی طراحی کرد که در آن مسئول فنی، کارفرما، ناظر دولتی و مصرف‌کننده، همه رضایت نسبی داشته باشند؟
مطمئناً می‌شود—اگر نگاه سیستمی باشد، اگر مشارکت واقعی باشد.اگرازصفرتاصدتعیین حقوق ومزایا ونظارت برپرداخت حقوق وعملکردو....توسط سازمان نظام دامپزشکی قدرتمندانجام شود

۵. پیرا دامپزشکان؛ ستون‌هایی که دیده نشدند

کاردان‌های دامپزشکی، سال‌ها بدون ادعا، در خط مقدم بودند.
از مایه‌کوبی تا درمان، از کشتارگاه تا مناطق محروم.
اما حالا؟ اغلبشان یا بازنشسته‌اند یا فراموش‌شده.
درحالی‌که هنوز هم در بسیاری از مراکز، نقش کلیدی دارند.

اگر گذشته را نبینیم، آینده‌ای نخواهیم داشت.

۶. دل‌نوشته‌ای از زبان یک دامپزشک دولتی

من هم، مثل خیلی‌های دیگر، عاشق حرفه‌ام هستم.
اما حالا، با شرایط موجود، حقوق ناکافی و فشارهای متعدد، حتی توان تأسیس یک مطب ساده نیمه وقت را ندارم.
دوستان پزشکم حالا مطب دارند، درآمد دارند، اعتبار دارند.
من اما، اطلاعات علمی‌ام به‌خاطر فاصله با درمان، در حال فراموشی است.

این یعنی خسران برای من، برای جامعه، برای مردم.

۷. نسیم تازه‌ای وزیدن گرفته…

با روی کار آمدن دکتر مطلبی به‌عنوان رئیس محترم سازمان نظام دامپزشکی و معاون محترم  توانمندشان،وریاست محترم سازمان دامپزشکی کشور
چشم‌های زیادی به این دوخته شده که شاید این‌بار، تغییر واقعی اتفاق بیفتد.
امیدوارم این بزرگواران، که خود از متن این حرفه و آشنا با رنج‌های آن هستند، این دل‌نوشته و نتایج ارزشمند نظرسنجی را با دقت بخوانند و باور کنند که چشم‌های بسیاری، با اشتیاق، به تصمیمات و اقدامات آن‌ها دوخته شده است.
۸. و اما موفقیت… تنها در اتحاد ممکن است

اگر بخواهیم این امید را زنده نگه داریم، باید کنار هم باشیم.
بدون اختلاف، با نیت مشترک.
اگر این‌بار هم نتوانیم تعرفه را اصلاح کنیم، دانشکده‌ها را سامان بدهیم، و وضعیت آزمایشگاه‌ها و مسئولین فنی بهداشتی را روشن نکنیم.به‌ فکرمعیشت دولتی ها ی ازبدنه اداری گرفته تا فنی ورسمی گرفته تاشرکتی نباشیم  ،به قول معروف تاکی توان نگه داشتن صورتمان با سیلی خواهیم داشت … شاید دیگر زمانی نمانده باشد.

اما هنوز امید هست. چون عشق اگر دیده شود، معجزه می‌کند.

و در پایان، سخنی از استاد گران‌قدرم، مفسر قرآن و استاددانشکده مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد مقدس جناب دکتر محمدعلی انصاری:

«برای رسیدن به اهداف بلند، سه چیز باید هم‌زمان باشد: اندیشه روشن، دلِ مشتاق و همت ماندگار»

دکتر رضا افشاریان
دامپزشک

خبرهای مرتبط
برچسب ها
آنچه شما گفته اید
  • علی
    می گوید:
    هیچ اتفاقی نمی افته.شما خودت کارمند دولتی میدونی نباید امید بی خود بدهید.تعرفه ها نمی‌توانند واقعی شوند چون هر سه بزرگوار که اسم بردید نماینده وزیر و حرف گوش کن هستند حاضر نمی‌شوند روی حرف وزیر حرف بزنند و تعرفه ها زیاد افزایش نمی‌آیند پس واقعی نمی‌شوند.دانشکده ها تعدادشان کم نمی‌شود چون سیاست شورای عالی انقلاب فرهنگی همین تعداد فعلی است. خلاصه اینکه امید خوبه اما نه حالا.....
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.