فاخته- در یک روزگرم تابستان بایکی ازهمکاران بخش خصوصی دراتاق کارم دراداره کل، بحث فرصت های شغلی متنوع برای فارغ التحصیلان دامپزشکی مطرح گردید که این همکار ازخاطراتش درحوزه پرورش دام برایم تعریف کرد؛
او می گفت: درسال ۱۳۹۱ ، درست همان وقتی که هنوز دانشجوی دامپزشکی بوده. همیشه در دل بلندپروازی و رؤیای کارآفرینی داشته؛ آن روزها، یکی از اساتید بزرگوارش ، مرحوم دکتر باسامی استاد برجسته دانشکده دامپزشکی فردوسی مشهد، که همیشه ایمان داشته میتواند چیزی بزرگ خلق کند، تشویق کرده که جسارت به خرج دهد و وارد دنیای پرورش بوقلمون بشود.
این همکاردرادامه می گوید که دنیا برایم مثل دفتر نقاشی سفیدی بود که در انتظار رنگآمیزی بود. با شوق و انرژی فراوان، با یکی از دوستانم شراکت کردیم و کار را آغاز کردیم؛ تنها یک سالن کوچک، یک شروع ساده و خاموش.
روزهای نخست، سخت و پر استرس بود. مصرف بوقلمون در بازار بسیار کم بود، اما من امید داشتم؛ امیدوار به آیندهای که به دستانم شکل میگرفت. کمکم با تبلیغات، بازار تکان خورد و مصرف بالا رفت. از یک سالن کوچک به 3 سالن رسیدیم و در هر سال 8 دوره جوجهریزی داشتیم. روزی که اولین جوجهها را با کمترین تلفات و بهترین وزن به بازار فرستادیم، دنیایم روشن شد؛ آن لحظه حس کردم، چیزی خلق کردهام، چیزی که از جانم برآمده بود. اما درست یک سال بعد، سرنوشت چهره دیگری به من نشان داد. برای هر دوره پرورش، برنامههای اقتصادی دقیقی داشتم. اما ناگهان، اشتباهی کوچک، مثل تندر از آسمان آمد و همه چیز را زیر و رو کرد. دارویی اشتباه، تمامی بوقلمونهایم را دچار مسمومیت کرد، درست یک هفته قبل از زمان کشتار. به چشم دیدم که چگونه امید و زحمت ماهها، در یک لحظه نابود شد. هر روز با چشمانی پر از اشک و قلبی شکسته وارد سالن میشدم و شاهد تلفات بیپایان بودم. آن روزها مثل روزهای طولانی زمستانی بود که هرگز نمیخواستند تمام شوند. اما در همین میان بود که چیزی یاد گرفتم: اینکه شکستها بخشی از مسیرند، بخشی ضروری برای رشد. یاد گرفتم که با وجود تمام تلخیها، باز هم میتوان برخاست و مبارزه کرد. سالها گذشت تا سال ۹۶ همچنان در این مسیر پیش میرفتم، اما به دلیل ادامه تحصیل و نداشتن زمان کافی،علی رغم یک درآمد خوب ناچار به ترک پرورش شدم. این تصمیم آسان نبود؛ استرس زیادی داشت، اما به یاد دارم که چقدر از دیدن رشد موجودات زنده لذت میبردم. نمیدانم اگر ادامه میدادم امروز کجا بودم، اما میدانم که رویاهای بزرگی داشتم؛ رویاهایی که هرگز فراموششان نخواهم کرد.این داستان من است، داستان کسی که یاد گرفت حتی در سختترین روزها هم میتوان ایستاد، حتی وقتی که دنیا میخواهد تو را به زانو درآورد. شاید آنچه از دست دادم زیاد بود، اما آنچه به دست آوردم چیزی بود که نمیتوانم با هیچ چیز دیگری معاوضه کنم: قدرت ایستادگی، ایمان به خود و جسارت برای رؤیاپردازی دوباره.
چرا دامپزشکان دیگر وارد عرصه پرورش دام نمیشوند؟
بله! براستی که این حکایت خیلی از دامپزشک هایی است که با عشق وعلاقه وارد عرصه پرورش دام، طیور وآبزیان شدند و سوالی که مطرح هست چرا این مسیر پرشور و فرصتهای شغلی در سالهای اخیر از دست رفته است؟ چرا دامپزشکان دیگر وارد عرصه پرورش دام نمیشوند؟سالها پیش، دامپزشکان با قلبی مملو از عشق به حیوانات و ارادهای محکم برای بهبود وضعیت پرورش دام وارد این حرفه میشدند. آنها با چکمههای گِلی و دستانی که آثار تلاش و زحمت روی آنها نقش بسته بود، به این کار عشق میورزیدند و بهخاطر عشق به این حرفه با همه سختیها و دشواریها میجنگیدند. اما امروز، این تصویر بهطرز دردناکی محو شده است؛ دیگر کمتر دامپزشکی را میبینیم که با چنین شور و اشتیاقی به پرورش دام بپردازد. چرا این عشق و علاقه کمرنگ شده است؟ چه شد که آن آتش سوزان و تعهد به کار، به این سردی گرایید؟
زمانی شغل پرورش دام برای فارغالتحصیلان دامپزشکی به معنای به کارگیری دانش در دنیای واقعی، دستیابی به موفقیت، و حتی موقعیتی محترم در جامعه بود. اما اکنون، بسیاری از این جوانان دیگر به دنبال کارهایی هستند که درآمد بیشتری داشته باشد، ساعات کاری کمتری داشته باشد و جایگاه اجتماعی بهتری فراهم کند. آیا زندگی در شهرها و دوری از رنج و زحمت، آنها را از این راه عاشقانه منحرف کرده است؟ آیا دیگر کسی حاضر نیست برای عشق به این کار، از راحتیهای زندگی دست بکشد؟ پرورش دام حالا دیگر آن کار پر از انگیزه و امید گذشته نیست. با افزایش هزینههای خوراک، دارو، تجهیزات، و خطرات بیماریها، این حرفه برای بسیاری تبدیل به یک میدان نبرد پرریسک و غیرقابل پیشبینی شده است. دامپزشکان جوان میبینند که برای ورود به این عرصه، باید از دل و جان مایه بگذارند، بیآنکه اطمینانی برای بازگشت سرمایهشان داشته باشند.
دولتها و نهادهای مرتبط، سالهای گذشته قولهای زیادی برای حمایت از دامپزشکان و پرورشدهندگان دام دادند
دانشگاهها دیگر مثل سالهای گذشته به دانشجویان خود نمیآموزند چگونه عاشق این حرفه باشند. در حالی که در گذشته، دروس عملی و کارگاههای آموزشی مرتبط با پرورش دام جذابیتی خاص داشت، اکنون تمرکز بیشتر بر روی موضوعات دیگری است. نسل جدید دامپزشکان بخصوص استعدادهای درخشان این رشته به جای آن که به دنبال تماس مستقیم با دامها و طبیعت باشند، بیشتر به دنبال تحقیقات آزمایشگاهی و موضوعات نظری هستند. آیا دانشکدهها فراموش کردهاند که روح این حرفه، در مزارع و دامداریها زنده است؟
دولتها و نهادهای مرتبط، سالهای گذشته قولهای زیادی برای حمایت از دامپزشکان و پرورشدهندگان دام دادند، اما بسیاری از این وعدهها محقق نشدند. تسهیلات مالی، یارانهها، و برنامههای حمایتی که میتوانست دامپزشکان جوان را به ورود به این عرصه تشویق کند، یا ناکافی بود، یا اصلاً اجرا نشد. این کمبود حمایتها، بسیاری را به این فکر وا داشت که تلاش در این زمینه، تنها به بهای هزینههای زیاد و بدون هیچ پشتوانهای از سوی دولت خواهد بود.
چه کنیم تا دامپزشکان به عرصه پرورش دام بازگردند؟ با وجود این چالشها، هنوز هم امیدی هست! هنوز هم میتوانیم با اجرای برنامههای مشخص و جامع، دامپزشکان را به این عرصه بازگردانیم. در ادامه چند راهکار برای این منظور ارائه می نمایم.
در اولین گام نیاز داریم برنامههای آموزشی در دانشگاهها را بازبینی کنیم.
دانشجویان باید به جای نشستن در کلاسهای تئوری، در مزارع و دامداریها آموزش ببینند. باید فرصتی برای تجربه مستقیم کار با دامها، شناخت چالشها و مشکلات این حرفه، و حتی لمس دردها و شادیهای این کار فراهم شود.
دولتها و نهادهای خصوصی باید برای دامپزشکان جوانی که به پرورش دام وارد میشوند، مشوقهای مالی مناسب فراهم کنند. این مشوقها میتواند شامل وامهای با بهره پایین، معافیتهای مالیاتی، و حتی برنامههای حمایتی برای کاهش هزینههای خوراک و دارو باشد.
باید تلاش کنیم تا جایگاه اجتماعی دامپزشکان و شرایط کاری آنها بهبود یابد
باید فضایی ایجاد شود که دامپزشکان جوان بتوانند با نوآوریهای خود وارد این عرصه شوند. مسابقات کارآفرینی، حمایتهای مالی برای طرحهای نوآورانه و حتی ایجاد شبکههای حمایتی برای تبادل تجربه و ایده میتواند کمک بزرگی باشد.
باید تلاش کنیم تا جایگاه اجتماعی دامپزشکان و شرایط کاری آنها بهبود یابد. این به معنای افزایش دستمزدها، کاهش ساعتهای کار، و ایجاد شرایط کاری بهتر و انسانیتر است. باید نشان دهیم که این حرفه هنوز هم میتواند جذاب، محترم و معنادار باشد.
ایجاد فرصتهای شغلی متنوع در این زمینه باتوجه به افزایش تعداد فارغ التحصیلان دامپزشکی و توجه به بازار کار دامپزشکی میتواند دامپزشکان را ترغیب کند تا به عرصه پرورش دام بازگردند. از فعالیتهای تحقیقاتی گرفته تا مشاوره و آموزش، باید برای دامپزشکان فرصتی برای ارائه دانش و تجربه خود فراهم شود.
مشارکت چندین دامپزشک درقالب یک شرکت جهت راه اندازی زنجبره تولید که میتواند بهطور چشمگیری بهرهوری، سودآوری و رضایت شغلی را افزایش دهد و بهعنوان یک راهکار مؤثر برای جذب دامپزشکان به این حوزه عمل کند.
بهرهبرداری از تجربیات دامپزشکانی که در زمینه پرورش دام موفق بودهاند، به معنای استفاده از دانش، مهارتها، و روشهای کارآمدی است که این افراد در طول زمان کسب کردهاند. این نوع الگوسازی میتواند شامل تکنیکهای پیشرفته مدیریت دام، روشهای بهینه تغذیه و واکسیناسیون، استراتژیهای بهبود سلامت دام، و تکنولوژیهای نوین پرورش، یکی دیگرازراهکارهای احیای مزارع پرورشی است که به دلیل مشکلات مختلف تعطیل شدهاند، میتوان از یک برنامه چندمرحلهای برای بازگرداندن این مزارع به چرخه تولید استفاده کرد. ازجمله فراهم کردن تسهیلات مالی (وامهای کمبهره یا بلاعوض) و ارائه آموزشهای لازم برای بهبود مدیریت و فناوریها میتواند به تولیدکنندگان کمک کند تا مشکلات خود را برطرف کنند و مزرعه خود را احیا کنند؛ درگام بعدی به تولیدکنندگان یک دوره زمانی مشخص داده شود تا بتوانند مزرعه خود را احیا کنند. این دوره میتواند بسته به نوع محصول و میزان آسیبدیدگی متفاوت باشد. سپس در طول این دوره زمانی، دولت یا سازمانهای مربوطه میتوانند نظارت دقیق بر پیشرفت تولیدکنندگان داشته باشند و در صورت نیاز، مشاوره و کمکهای فنی ارائه دهند. و درنهایت اگر پس از پایان دوره زمانی مشخص شده، تولیدکننده نتواند مزرعه خود را احیا کند، میتوان از قوانین یا مقرراتی استفاده کرد که به دولت یا نهادهای مربوطه این امکان را بدهد که مزرعه را به دامپزشکان متخصص واگذار کنند تا با استفاده از تجربه و تخصص خود، آن را احیا کنند.این رویکرد میتواند به حفظ منابع طبیعی و مزارع پرورشی کمک کند
یکی دیگرازروشها اعطای مالکیت مشروط به عملکرد اراضی ملی است که در ابتدا اراضی به صورت اجارهای یا واگذاری مشروط به دامپزشکان داده شود. در صورتی که عملکرد آنها در یک بازه زمانی مشخص (به عنوان مثال 5 یا 10 سال) موفقیتآمیز باشد و به اهداف تعیین شده دست یابند، میتوان مالکیت قطعی زمین را به آنها اعطا کرد.
مورد بعدی تسهیل در صدور مجوزهای تأسیس و بهداشتی مزارع بدون طی مراحل پیچیده بوروکراسی اداری
با توجه به تجربیات اینجانب بهعنوان یک دامپزشک که سالهای زیادی را در جنوب کشور خدمت کردهام، بطورحتم یقین همچنان در استانهای جنوبی ایران، ظرفیت و امکان رونق در پرورش دام، بهویژه آبزیان، وجود دارد. این مناطق به دلیل شرایط آب و هوایی، دسترسی به منابع آب شیرین و شور، و همچنین موقعیت جغرافیایی مناسب در کنار خلیج فارس و دریای عمان، پتانسیل بالایی برای توسعه صنعت آبزیپروری وفرصتهای متنوع تولیدی رادارامی باشند
نتیجهگیری:
آیا میتوانیم شعلهی عشقی را که خاموش شده، دوباره روشن کنیم؟ آیا میتوانیم دامپزشکان جوان را به یاد روزهایی بیاندازیم که این حرفه معنای عمیقی داشت و از دلشان لبخندی سرشار از امید میآورد؟ اگر با هم کار کنیم، اگر دست به دست هم دهیم، شاید روزی دوباره دامپزشکان با چکمههای گِلی و دستانی پُر از تجربه، به مزارع بازگردند و با عشق به پرورش دام بپردازند. این راه آسان نیست، اما اگر تلاش کنیم، میتوانیم این داستان تلخ را به پایانی شیرین برسانیم.
بدون شک، اگر این موضوع بهموقع حل نشود، خسارتهای بیشتری به جامعه وارد خواهد شد. ممکن است شاهد افزایش موارد بیماریهای خطرناک، کاهش توان تولیدی دامداریها، و حتی فروپاشی برخی از بخشهای صنعت دامداری باشیم. این وضعیت نه تنها به اقتصاد کشور آسیب میزند، بلکه به طور مستقیم کیفیت زندگی مردم را نیز تحت تأثیر قرار میدهد
در نهایت، باید به اهمیت نقش دامپزشکان در جامعه پی ببریم و در جهت بازگشت آنها به عرصه پرورش دام تلاش کنیم. این مسئله نیازمند یک رویکرد چندجانبه است که همه بخشها، از دولت و دانشگاهها گرفته تا بخشهای خصوصی و نهادهای مرتبط، در آن مشارکت داشته باشند. تنها در این صورت است که میتوانیم سلامت جامعه، امنیت غذایی و توسعه پایدار را تضمین کنیم و از لطمات جدی عدم حضور دامپزشکان در این عرصه جلوگیری کنیم.
دکتر رضا افشاریان
دامپزشک
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.