فاخته- صبح که از منزل بیرون آمدم، دیدم یکی از مهمانها - که خطاط معروفی است و نامشان استاد بوذری است از قرار جزو مهمانها بوده - با خطّ خوش، نامهای نوشته و به در منزل من چسبانده. او نوشته بود: آقای مشیری،
در پاسخ مرقومهی عالی: «گر ما مقصّریم، تو دریای رحمتی!»
و در خاتمه به عرض میرساند، اطاعت میکنم؛ چرا که از جان دوستتر دارند، جوانان سعادتمند، پندِ پیرِ دانا را!
من هم برای ایشان نامهای نوشتم؛ البته منظوم و به این شرح:
هنوز خطِ خوش ِ تو، نوازش بَصَر است
هنوز مستی این جام جانفزا به سَر است
فضای سینهام از نامهی تو باغ گل است
هوای خانهام، از خامهی تو مُشک ِ تَر است
تو را به «خطِّ» تو میبخشم، ای خجسته قلم
که آنچه در بَرِ من جلوه میکند، هنر است
جواب خطّ تو را هم به شعر خواهم گفت
اگرچه خطّ تو از شعر من قشنگ تر است:
به این هنر که تو کردی، دلم اسیر تو شد
هنوز ذوق و هنر، دام و دانهی بشر است
شبی ز راه محبّت بیا به خانهی ما
ببین که دیدهی مشتاقِ شاعری، به در است
«چقدر جامعهی ما به ادب، هنر، مسوولیتپذیری، محبت، صبوری، فرهنگمداری و بسیاری از چیزهای دیگر بیش از گذشته ها نیاز شدید دارد!»
علیرضا کیهان پور
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.