بزرگترین روستای پلکانی سنگی ایران
فاخته- در دامنههای آفتابگیر کوه سهند، جایی میان مرند و زنوز، روستایی گسترده شده که گویی در هر فصل با رنگ تازهای متولد میشود. زنوزق، بزرگترین روستای پلکانی ایران، با حدود ۱٬۵۰۰ نفر جمعیت ثابت و بیش از ۴۵۰ خانوار، بر شانههای کوه نشسته و بافتی دارد که یادآور شعری از خاک و نور است.
این روستا با ارتفاعی نزدیک به ۲ هزار متر از سطح دریا، یکی از کهنترین سکونتگاههای زنده در شمالغرب ایران است؛ جایی که هر خانهاش حیاط خانه دیگر و هر کوچهاش پلی میان گذشته و اکنون است.
معماری خاک و همسایگی
خانههای زنوزق از جنس زمیناند. رنگ سرخ و زرد دیوارها حاصل ترکیب خاک معدنی منطقه با آب قناتهای محلی است ؛ رنگی طبیعی که در برابر سرما و تابش مقاوم میماند. معماری پلکانی زنوزق نه تقلید از ماسوله، بلکه پاسخی بومی به شرایط اقلیمی است؛ معماریای که به جای مبارزه با شیب کوه، آن را در آغوش میگیرد.
خانهها در چندین طبقه نامنظم اما منسجم ساخته شدهاند و پشتبام هر خانه، حیاط خانهای دیگر است. هنوز در بسیاری از بخشهای قدیمی، درهای چوبی و پنجرههای آبیرنگ به چشم میخورند و زنان سالخورده، هر تابستان دیوارها را با گل تازه میپوشانند؛ آیینی که نسل به نسل منتقل شده و معناگر پیوند انسان و خاک است.
زندگی از خاک تا نان
در زنوزق، زمین نه فقط بستر، که ناندهنده است. بخش عمده معیشت مردم بر پایه کشاورزی، دامداری و صنایعدستی است. خاک حاصلخیز دامنههای سهند، محصولاتی کمنظیر میرویاند :
سیب، زردآلو، گردو و انگور از شاخصترین محصولات باغیاند.
در زمینهای پاییندست، گندم، جو و یونجه کشت میشود.
زنان در حیاط خانهها سبزیجاتی چون جعفری، تره، ریحان و نعناع میکارند و خشککرده آنها را در بازار مرند میفروشند.
از نکته نظر محصولات پروتئینی حیوانی، خانوارهای زنوزق همچنان نگهدار گلههای کوچک گاو، گوسفند و بز هستند. شیر تازه، ماست، دوغ و کشک از فرآوردههای روزانهاند و برخی خانوادهها هنوز نان داغ را با کره و ماست خانگی میخورند؛ عادتی که ریشه در خودکفایی دارد. در حاشیه روستا، تعدادی مرغداری سنتی کوچک و زنبورستان محلی نیز فعالیت دارند و بخشی از درآمد خانوارها از فروش عسل کوهی تأمین میشود.
در حوزه پروتئین گیاهی، مردم از حبوبات بومی بهره میبرند: نخود، عدس و لوبیا، که هم در تغذیه روزانه کاربرد دارند و هم به بازار شهرهای اطراف فرستاده میشوند. از ترکیب این محصولات، غذاهای سنتی مانند «آش دوغ»، «لوبیاپلو» و «خورش عدسقیمه» طبخ میشود؛ خوراکهایی که یادآور پیوند کشاورزی و فرهنگ تغذیه محلیاند.
زنان ستون زندگی
در زنوزق، زنان نهتنها در خانهداری، بلکه در تولید و نگهداری نقش محوری دارند. آنان قالیچههای کوچک و پادریهای رنگارنگ میبافند، لبنیات میسازند، سبزی خشک میکنند و در تابستان به جمعآوری میوهها میپردازند. بسیاری از دختران جوان نیز به کمک آموزشهای جدید، در حوزه گردشگری بومی فعال شدهاند و اتاقهایی از خانهها را برای اقامت گردشگران تجهیز کردهاند؛ حرکتی آرام اما امیدبخش در مسیر توسعه محلی.
رابطه انسان و زمین
زندگی در این روستا همچنان بر مدار احترام به طبیعت میچرخد. مصرف آب محدود، استفاده از انرژی خورشیدی در برخی خانهها و حفظ درختان کهنسال نشان از درک دیرینهای دارد که انسان را جزئی از زمین میداند، نه مالک آن.
در چشمههای بالادست روستا، آب زلالی جاری است که بهعنوان «آب زنوزق» شهرت دارد و در باور اهالی، برکت و شفا در آن نهفته است.
جمعیت و مهاجرت
جمعیت زنوزق در سرشماری اخیر حدود ۱۵۰۰ نفر برآورد شده، اما در فصل تابستان و تعطیلات به دو برابر میرسد، زیرا بسیاری از خانوادههایی که به تبریز، مرند و تهران مهاجرت کردهاند، برای چند ماه به زادگاه خود بازمیگردند. این بازگشت فصلی، علاوه بر رونق اقتصادی، باعث احیای آیینهای محلی و گویش بومی نیز میشود.
با این حال، خطر مهاجرت دائمی جوانان همچنان جدی است. نبود فرصتهای شغلی پایدار، کمبود امکانات آموزشی و ضعف زیرساختهای گردشگری باعث شده بخشی از نسل جدید، زندگی شهری را انتخاب کند. با وجود این، شور زندگی در زنوزق هنوز زنده است؛ بهویژه در میان سالمندان و زنان که حافظان فرهنگ روستا هستند.
توسعه پایدار و امیدهای آینده
در سالهای اخیر، زنوزق بهواسطه معماری خاص و رنگین خود، در فهرست روستاهای هدف گردشگری قرار گرفته است.
این انتخاب، فرصتی تاریخی برای توسعه پایدار است، به شرط آنکه مشارکت مردم محور اصلی باشد. تجربه نشان داده است که اگر اهالی خود در مدیریت گردشگری نقش داشته باشند، منافع آن مستقیم به جامعه بازمیگردد و اصالت حفظ میشود.
برای پایداری این روستا، لازم است برنامههایی چون آموزش گردشگری بومی، حمایت از تولیدات محلی، برندسازی محصولات کشاورزی و حفاظت از منابع آب اجرا شود.
با چنین نگاهی، زنوزق میتواند نهتنها به «ماسولهای بر دامان سهند»، بلکه به الگویی از زیست متوازن انسان و طبیعت بدل گردد.
زنوزق، زنده در رنگ و ایمان
در غروبهای تابستان، وقتی آفتاب پشت قلههای سهند پنهان میشود، دیوارهای زنوزق چون تابلوهای نقاشی میدرخشند. صدای اذان از مسجد کوچک میپیچد، زنان بر بامها با فرزندانشان سخن میگویند و بوی نان تازه از تنورهای گلی بلند است.
در آن لحظه، میتوان فهمید که زنوزق فقط روستایی نیست، بلکه زبانی زنده از گفتوگوی انسان با خاک است.
زنوزق، بزرگترین روستای پلکانی ایران، هنوز ایستاده است — هزار رنگ بر شانههای کوهستان، ماسولهای بر دامان سهند، و نشانی از پیوندی کهنه میان انسان، ایمان و زمین./816
علیرضا کیهانپور
پژوهشگر ارشد توسعه روستایی
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.