به بهانه "سی و هفتمین گردهمایی فرماندهان مهندسی رزمی جنگ جهاد سازندگی / دهم ماه مهر ۱۴۰۴ در تهران
فاخته- به نام خداوندی که "قلم" را آفرید تا جانها روشن شود و دلها به "نور ایمان و عشق الهی" آشنا گردد. توفیق الهی بود که از سال ۱۳۵۰، زمانی که نخستین شعر کودکانهام در مطبوعات و رادیو چاپ و پخش شد، قلم را در دست گرفتم. قلمی که در این نیمقرن همواره همدمم بود، اما در دلش خلائی بود که گویی چشمانتظار لحظهای خاص برای تکمیل شدن بود. اکنون که به استناد مدارک بیش از هزار مقاله تخصصی نوشتهام، خدا را شاکرم که این خلاء با قلم زدن درباره عزیز دل جهادگران نخستین و قدیمی، برادر با اخلاق و جانباز بیبدیل هشت سال دفاع مقدس، "حاج علیرضا سلحشور"، شاید تا حدودی جبران شد. امروز "قلم همکار سابق حاج علیرضا سلحشور" بوی تازهای یافته است ؛ "عطر گل یاس، شکوفایی زنبق و زیبایی شقایق"، همه در هم آمیختهاند تا کاغذ سپید این یادداشت را معطر کنند. این متن نه ستایشنامهای صرف، بلکه ادای دینی است کوچک به فرشتهای زمینی که وجودش همچون اقیانوسی از ایمان و ایثار، عطری از بهشت را بر این خاک پراکنده است.
حاج علیرضا! همه ما را دعا کن؛ ما در این روزگار برهوت نامردمیها، در کشاکش سختیها و تلخیها، محتاج نگاه پرنور و اجابت دعای توییم. دعایی که از دل روشن و دل پرمحبتت بر ما نازل شود و مسیر زندگی ما را هموار کند.
علیرضا سلحشور نماد واقعی جهادگری است؛ مردی که از خاک گیلان برخاست و روحش را وقف خدمت به مردم و وطن کرد. او هرگز در پی مقام و نشان نبود؛ بلکه جهاد را تنها مسیر تعالی و خدمت میدانست. در روزهایی که کشور با محرومیتهای بزرگ و مشکلات عدیده روبرو بود، او همت و ابزار کار را به دست گرفت و زمینهای خشک و دهکدههای محروم را آباد کرد. او در جهاد سازندگی، سنگری بیسنگر و پرچالشی که بسیاری از افراد قدرتطلب توان ورود به آن را نداشتند، پیشتاز و الگویی بیبدیل بود. نه برای دیده شدن، نه برای عکس و خبر، بلکه برای رضای خدا و خدمت به خلق. هر قطره عرق او، هر دست خاکآلوده و هر نفس تلاشش، نشان از قلبی داشت که فقط برای مردم میتپید.
زمانی که ندای دفاع مقدس طنینانداز شد، او همان روحیه جهادی را به میدان نبرد برد. قامت رشیدش در سنگرهای جنگ، دلها را آرام میکرد و نیرو میبخشید. او جانباز شد و هرگز خود را برجسته نکرد؛ همچون ستارهای در آسمان گمنامی که نور میدهد بدون آنکه دیده شود. اما جهادگری او تنها محدود به سنگر و زمین نبود. حاج علیرضا در زندگی روزمره همواره مدرس صبر و ایثار بود. همکاران، دوستان و حتی جوانان و نوجوانان، درسهای او را با نگاه و رفتارش میآموختند :
تواضع در اوج قدرت، سخاوت در توانمندی و ایثار در موفقیت.
ایشان نشان داد که جهاد یعنی خدمت بیوقفه، بیادعا و خالصانه، چه در میدان جنگ، چه در دل روستاها، چه در دل جامعه.
زندگی "حاج علیرضا سلحشور" نمونهای زنده از ایثار و صبر بیپایان است.
همکار جهادی که در میانه خدمت به مردم، بارها سختیها را تجربه کرد، این بار آزمونی دیگر پیش رویش نهاده شد؛ آزمونی که هر انسانی را به زانو میکشید. در اثر یک خطای پزشکی نابخشودنی توسط وزیر اسبق بهداشت و چهار داوطلب دیگر در نخستین دوره عمل جراحی چشم با لیزر(لایزیک)، نعمت بیش از ۸۰ درصد بینایی از وی و چند نفر دیگر گرفته شد. حادثهای که میتوانست خشم، ناامیدی و تلخی را در دل هر کسی شعلهور کند، اما حاج علیرضا دَم فروبست.
هیچ شکایتی نکرد، هیچ فریادی بر زبان نیاورد، و هیچ نگاه خشمگینی به اطراف نینداخت. او صبر را نه تنها یک راه حل، بلکه سبک زندگی جهادی خود قرار داد. هر روز با لبخند به همکارانش نگاه میکرد و میگفت: «اگر توان نداری، دستت را بگیر؛ اگر چشم نداری، دل را باز کن؛ اگر ناتوانی، ایمان را پرورش ده.» این سخنان، چراغ راهی شد برای بسیاری که در مواجهه با مشکلات، گاهی ایمان را گم میکنند.
پس از بازنشستگی، حاج علیرضا دوباره به میدان خدمت بازگشت. او به عنوان مسئول ایثارگر کانون سنگرسازان بیسنگر در سازمان جهاد کشاورزی قم فعالیت کرد؛ جایی که روح جهادیاش را نه در خاک و سنگر، بلکه در دل همکاران، جوانان و مردم جاری ساخت. وی نشان داد که جهاد و ایثار محدود به میدان نبرد نیست؛ حتی اگر دنیا نعمتی از تو بگیرد، دل تو میتواند روشنترین نور را برای دیگران بتاباند. او استاد سکوت، معلم صبر و الگوی بیادعایی است که ارزش واقعی انسانیت را به تصویر میکشد.
حاج علیرضا سلحشور نماد واقعی تواضع و مرام انسانی است. قامت رشیدش، هیبت و وقار دارد، اما لبخند و نگاهش آنچنان نرم و مهربان است که دل هر کسی را آرام میکند. او نه تنها در میدان جنگ و جهاد سازندگی بزرگ بود، بلکه در زندگی روزمره نیز مرجع اخلاق و راستی بود. همکارانش ایشان را برادری دوست داشتنی، مهربان و رفیقی صادق میدانستند و می دانند.
در محله، همسایهای فداکار و در دل مردم، حامی مظلومان و پناه بیکسها بود و هست. هر کس به مشکل مالی، درمان یا دلتنگی دچار بود، وی پیشقدم میشد ؛ کمک میکرد و استمرار خدمات بی منت اش ادامه داشته و دارد.
سلحشور نشان داد که قهرمانی واقعی به معنای قدرت و مقام نیست؛ بلکه به معنای ایستادگی در برابر ظلم، حمایت از مظلوم و حفظ تواضع است. ایشان با همین مرام و اخلاق، هزاران نفر را درس انسانیت داد، حتی بدون آنکه سخنی بر زبان بیاورد. پس از محرومیت از ۸۰ درصد بینایی بر اثر یک خطای چشم پزشکی، وی هرگز خود را ناتوان ندانست؛ بلکه با دل روشن و ایمانی مستحکم، به دیگران میآموخت که توان واقعی انسان در ایمان و خدمت است، نه در امکانات ظاهری. حاج علیرضا ثابت کرد که جهاد واقعی در زندگی امروز، اخلاق، مهربانی و فروتنی است؛ در کنار آن، ایثار و خدمت، چراغ راه جامعه خواهد بود.
هفته دفاع مقدس امسال، همچنان که بسیاری از برنامهها و تجلیلها برگزار شد، یاد حاج علیرضا سلحشور در سی و هفتمین گردهمایی فرماندهان مهندسی جنگ جهاد سازندگی در مراسم دهم مهرماهِ ۱۴۰۴ تهران کمرنگ ماند.
این سکوت رسمی، دردی است که فقط دلهایی چون او را میفهمد. مردانی که ستونهای واقعی عزت و امنیت این کشورند، اغلب در پاسداشتها و مراسمهای رسمی دیده نمیشوند.
اما حاج علیرضا هیچگاه در پی تقدیر رسمی نبود. او نشان داد که مزد واقعی جهاد و ایثار، از جانب خداوند است، نه از تقویم یا رسانهها.
و این همان درس بزرگ است که باید از وی آموخت :
انسانیت و خدمت، ارزشمندتر از هر تقدیر موقتی و گذراست.
نسل امروز، گاهی میان زرق و برق و شهرتهای کاذب گرفتار میشود، اما باید بداند که قهرمانان واقعی کسانیاند که بیصدا، بیادعا و مستمر خدمت میکنند. سلحشور چراغ راه است؛ چراغی که با نور اخلاق و جهادگری، مسیر نسلهای آینده را روشن میکند.
حاج علیرضا! همه ما را دعا کن. در این برهوت نامردمیها، در میان سختیها و تلخیهای زندگی، ما محتاج نگاه مهربان و اجابت دعای توییم.
دعا کن که دلهایمان روشن شود، قدمهایمان استوار بماند و مسیر خدمت و ایثار را گم نکنیم. باشد که قلم" ما نثار "قدم" های تو باد ، اگرچه اندک و محدودند، اما آرزومندیم مانند قطرهای کوچک در اقیانوس وجودت، معطر و ارزشمند شوند.
باشد که روح لطیف و صبور جهادگری، اخلاق، تواضع و مهربانی شما ، چراغ راه همه ما باشد و جهان را عطرآگین کند، همانطور که زمین را با وجودت عطرآگین کردی.
شمایان نه تنها یک انسان، بلکه تندیس ایثار و فرشتهای زمینی هستی که درس زندگی را به همه نسلها میآموزد. دعا کن، تا ما نیز بیاموزیم که چگونه در سختترین شرایط، با صبر، فروتنی و ایمان، قهرمان زندگی خود و دیگران باشیم.
باشد که هر قطره تلاش، هر لبخند مهربان و هر قدم تو در خدمت خلق، چراغ راه ما و آیندگان باشد. باشد که نسیم عطرت در کوچههای زندگی جاری شود و دلهای خاکستری را روشن کند.
حاج علیرضا سلحشور، مردی که زمین را با جهاد، اخلاق و مهربانیاش عطرآگین کرده است، به ما یادآوری میکند که قهرمانی و بزرگی در سکوت، فروتنی و خدمت بیادعاست. او فرشتهای زمینی است که نه برای خود، بلکه برای خدا و خلق زندگی کرده است.
در پایان، این دلنوشته نه تنها یک ادای وظیفه و ستایش است ، بلکه دعایی کوچک و عاجزانه است :
خداوندا :، برکت بر وجود این مرد نازنین بفرست، دلهای ما را به نور ایمان و عشق متصل کن، و ما را توفیق بده که مسیر فرمانده امان را ادامه دهیم، در خدمت به مردم، روستاییان، عشایر، دامداران و.. در ایثار و در اخلاق. حاج علیرضا! ما محتاج اجابت دعای شما هستیم، در این دنیای سرشار از تلخی و نامردمیها، دلهای ما نیازمند دعای شماست تا قویتر، صبورتر و انسانتر شویم.
دعا کن که همواره بتوانیم جهاد، ایثار و اخلاق شما را در زندگی خود جاری کنیم و وجودت مانند عطر گلها، زمین و دلها را معطر نگه دارد.
«توفیق زیارت و دیدار با حاج علیرضا سلحشور در شامگاه "ایام معصویه" و روز چهارشنبه نهم ماه مهر۱۴۰۴ در قم که سرشار از "مهر و ماه" بود و سعادت همراهی با ایشان از عیادت همکاران پيشين جهاد سازندگی؛ یادگاران جهادی دوران دفاع مقدس یعنی جانبازان گرانقدر : "حسن بیرامی" و "جمشید شریکی" که در بستر درمان هستند ؛ خود توفیقی برای نگارنده بود که هرگز فراموش نخواهد شد و با آرزوی تندرستی و سلامتی مجدد برای وجود نازنین همه جانبازان در پایان این دلنوشته می گویم :
حاج علیرضای عزیز! از این که بنده را در نگاه معنوی چشمان زیبایتان با نگاه به "آسمان" شریک نمودی و دستان ناتوان من را در جوار آستان مطهر کریمه اهل بیت ، بانوی شفیع روز جزا خانوم مهربان حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیهما) گرفتی تا روی "زمین سرگردان" نباشم صمیمانه سپاسمندم و خداوند یکتا را بیکران شکر گذارم.
به یاد داشته باشیم و هرگز فراموش نکنیم که :
"کِسی که چشم به "آسمان" نگشاید
در روی "زمین" سرگردان است".
خداوندا : تو را به نورانیت و پاکی آسمانت قَسَم می دهم ، همه ما را از سرگردانی در روی "زمین" نجات ده / الهی آمین.»./774
علیرضا کیهان پور
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.