فاخته- دیباچه؛ سینمای ایران در دهه پنجاه، دورهای پر از تحولات و تضادها را تجربه میکرد؛ زمانی که موجی از فیلمسازان نوگرا با نگاه تازه به زندگی روزمره و فلسفه زیستن، مسیر سینمای کشور را متحول ساختند. در این میان، "مرحوم سهراب شهید ثالث" با آثار منحصربهفرد خود، به ویژه «طبیعت بیجان»، دریچهای نوین بر دیدگاه سینمای ایران گشود.
این فیلم، نه صرفاً روایت یک داستان، بلکه مانیفستی تصویری درباره "بازنشستگی" ، سکون، حذف اجتماعی و مرگ تدریجی انسان در جهان مدرن است.
طلوع و غروب در غربت
سهراب شهید ثالث در سال ۱۳۲۳ خورشیدی (۱۹۴۴ میلادی) در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در رشته سینما در آلمان و فرانسه پی گرفت و با الهام از موج نوی فرانسه و سینمای شاعرانه ایتالیا، به ایران بازگشت تا مسیر جدیدی در سینمای ایرانی ترسیم کند.
شهید ثالث از ابتدا به دنبال خلق سینمایی متفاوت بود؛ سینمایی که از دل زندگی روزمره برمیخیزد، بیحادثه اما عمیق، آرام اما کوبنده.
فیلم بلند نخست او، «یک اتفاق ساده» (۱۳۵۲) بود که زندگی یک کودک فقیر و مادر بیمارش را در "بندر انزلی" با سکوت و تکرارهای تلخ به تصویر کشید. این اثر، هرچند در ایران چندان شناخته نشد، اما در جشنوارههای جهانی تحسین شد و شهید ثالث را به عنوان یک کارگردان صاحبسبک معرفی کرد. دو سال بعد، او دومین شاهکار خود، «طبیعت بیجان» (۱۳۵۴ / ۱۹۷۵ میلادی) را ساخت که اوج کارنامهی ایرانیاش به شمار میرود.
شهید ثالث به دلیل فشارهای سیاسی و محدودیتهای سانسور در اواسط دهه پنجاه، ناچار به ترک ایران شد و در آلمان به کار خود ادامه داد. تنهایی، بیماری و غربت سرانجام او را فرسود و در تاریخ ۸ تیر ۱۳۷۷ (۲۹ ژوئن ۱۹۹۸) در شهر شلزویگ (Schleswig)، آلمان درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. مرگ زودهنگام او یادآور سرنوشت قهرمانان فیلمهایش بود؛ مرگی آرام، در سکوت، و در حاشیهی تاریخ.
«طبیعت بیجان» ؛ فیلمی سیاه و سفید از تکرار و تنهایی
فیلم «طبیعت بیجان» با انتخاب آگاهانه سیاه و سفید بودن، فضای بیروح و یکنواخت زندگی قهرمان را بازتاب میدهد. سیاه و سفید بودن، زمان را از فیلم گرفته و آن را به جهانی بیزمان و بیمکان تبدیل کرده است؛ جایی که زندگی قهرمان فیلم مانند یک نقاشی ساکن و بیجان است.
داستان فیلم
فیلم روایت زندگی یک نگهبان خط راهآهن است (زکریا هاشمی) که همراه همسرش (فروزان جلیلی) در کلبهای کوچک کنار ریل زندگی میکند. وظیفه او سالها ثابت و تکراری است :
بالا بردن پرچم هنگام عبور قطار و پایین آوردن آن پس از عبور. زندگی او پر از تکرار است :
خوردن، خوابیدن، انتظار کشیدن، و انجام وظیفهای که هیچ تغییری در آن نیست. روزی نامهای دریافت میکند: او "بازنشسته" شده است. این خبر، نقطه و نکته عطف فیلم است؛ زیرا پایان کار او، خلأ و تنهایی مطلق را برایش رقم میزند.
صحنههای کلیدی
یکی از صحنههای ماندگار فیلم، عبور قطار است. دود و صدای آهنگین چرخها، تکراری و بیتفاوت، زندگی قهرمان را محاصره کرده و او را از جریان اصلی تاریخ جدا میکند.
سکوت زن و مرد در کلبه، در کنار ریتم کند زندگی، حس حاشیهنشینی اجتماعی و پوچی وجود را منتقل میکند. این صحنهها، با قاببندی طولانی و نگاه شاعرانه شهید ثالث، یادآور بیزمانی و سکون زندگی انسان مدرن است.
دستاندرکاران این شاهکار هنری
علاوه بر زکریا هاشمی و فروزان جلیلی در نقشهای اصلی، بازیگرانی چون اکبر مشکین، ایران دفتری و بهرام وطندوست در نقشهای فرعی حضور دارند.
هوشنگ بهارلو تصویربرداری فیلم را انجام داد و با نماهای ثابت و طولانی، فضایی شاعرانه و سنگین آفرید.
تدوین توسط شهید ثالث و هوشنگ بهارلو انجام شد.
ناصر تقوایی به عنوان مشاور کارگردانی در برخی مراحل همکاری داشت.
این همکاریها نشان میدهد که «طبیعت بیجان» نه تنها محصول نبوغ یک فرد، بلکه نتیجه همکاری خلاقانه چند نام برجسته سینمای ایران بود.
سانسور و محدودیتها در دوران شاه
فیلم با وجود زبان استعاری و شاعرانه، در دوران پهلوی دوم با سانسور جدی مواجه شد. دستگاه فرهنگی وقت، از سکوتهای طولانی و فضای یکنواخت فیلم خوشنود نبود و آن را نقدی غیرمستقیم به ساختار اداری ناکارآمد و بیتوجهی به کارگران جزء میدانست و برای متولیان هنری وقت خوشایند محسوب نمی شد.
برخی پلانها کوتاه یا تغییر داده شدند و نمایش فیلم در داخل کشور محدود بود.
اما در سطح جهانی، فیلم درخشید و در جشنواره بینالمللی برلین (۱۹۷۴) جایزه های فراوانی را به خود اختصاص داد و نام کشورمان و پرچم هنرو سینمای ایران در سطح بین المللی به اهتزاز آمد.
بازتاب جهانی
پس از نمایش در جشنواره برلین، فیلم «طبیعت بیجان» توجه بسیاری از منتقدان اروپایی را جلب کرد. آنها "سهراب شهید ثالث" را با کارگردانان صاحبسبک اروپایی همچون "اولریش زایدل" مقایسه کردند و معتقد بودند او توانسته با زبان سکوت و تصویر، مفاهیم جهانی انسان مدرن—تنهایی، حذف اجتماعی، پوچی—را به تصویر بکشد. این موفقیت بینالمللی، شهید ثالث را به عنوان پیشگام سینمای شاعرانه ایران در سطح جهان معرفی کرد، هرچند در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفت.
توصیف صحنههای کلیدی و نگاه شاعرانه
شهید ثالث در فیلم خود از نماهای طولانی و سکوت استفاده میکند تا زمان و سکون را در زندگی قهرمان ملموس سازد:
عبور قطار : دود و صدای چرخها که با ریتم تکراری میآیند، نمایانگر جریان زندگی است و مرد نگهبان تنها ناظر آن.
بازنشستگی : نامهای که پایان کار او را اعلام میکند، لحظهای است که زندگی او به پوچی تبدیل میشود. سکوت زن و مرد در خانه، خلاء اجتماعی را ملموس میسازد.
طبیعت اطراف کلبه : درختان بیحرکت و زمین خشک، مانند خود فیلم طبیعت بیجان فیلم، تصویری از تنهایی انسان و فاصلهگیری او از جامعه ارائه میدهد.
این صحنهها، با قاببندی دقیق و ریتم شاعرانه، تجربهای تجسمی از تنهایی و حاشیهنشینی اجتماعی ارائه میکنند.
«طبیعت بیجان» بیش از آنکه صرفاً فیلمی داستانی باشد، آینهای فلسفی و اجتماعی است.
"بازنشستگی" ، در نگاه فیلم، نه پایان کار، بلکه آغاز مرگ تدریجی انسان است؛ انسانی که پس از خدمت طولانی، از جریان جامعه کنار گذاشته میشود و تنها سکوت و حاشیهنشینی را تجربه میکند. فیلم با زبان سیاه و سفید، سکوت طولانی و نماهای شاعرانه، تلخترین حقیقت را فریاد میزند:
اگر انسان صرفاً ابزار تولید باشد، پس از مصرف به زباله تاریخ بدل خواهد شد.
شهید ثالث با این اثر، ایستگاه آخر انسان فراموششده مدرن را به تصویر میکشد؛ انسانی که در سکوت میمیرد، همانگونه که خود کارگردان فیلم در اندوه و غربت تحمیلی خاموش شد.
«این ریل آهنین سخت جان همیشه وجود دارد و ایستگاه آخر در انتظار همه است پس آرزو کنیم وقتی آخرین نامه اداری به دست مسافران خسته و فرسوده این قطار می رسد آغاز دوران رفاه و امید بیشتر برای بازنشسته ها، خانواده و به ویژه نوه های آنان باشد که همیشه ستون و عمود خیمه خانه گرم پدری را پس از عمری تلاش در فراز ببینند و فرود کاری آنان به "پرواز در آشیانه فاخته" به پیوندی جاودانه در مرز عدم ناباوری پشیمان کننده وصل شود.» /۷۴۹
علیرضا کیهانپور
منابع بررسی شده
فارسی:
اصغری، محمد. سینمای ایران در دهه ۵۰: نگاه نوگرا. تهران: نشر سینما، ۱۳۹۰.
تقوایی، ناصر. گفتوگو با سهراب شهید ثالث. مجله سینما، شماره ۱۲۴، ۱۳۵۵.
امیری، رضا. سهراب شهید ثالث: زندگی و آثار. تهران: انتشارات فرهنگ و هنر، ۱۳۹۵.
شفیعی، زهرا. تحلیل جامعهشناختی بازنشستگی در سینمای ایران. پژوهشنامه هنر و جامعه، ۱۳۹۶.
انگلیسی:
Naficy, Hamid. A Social History of Iranian Cinema, Volume 2: The Industrializing Years, 1941–1978. Duke University Press, 2011.
Tapper, Richard (ed.). The New Iranian Cinema: Politics, Representation and Identity. I.B. Tauris, 2002.
Cheshire, Godfrey. "Sohrab Shahid Saless: The Iranian Auteur in Exile." Film Comment, 1998.
Issari, Mohammad Ali. Cinema in Iran, 1900–1979. Scarecrow Press, 1989.
جشنواره برلین، آرشیو نقد و تحسین فیلم «طبیعت بیجان»،
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.