یادداشت؛ علیرضا کیهان پور:

اگر کاری نمی کنیم نمک به زخم مردم نپاشیم...

  آدمیان را باید از رفتارشان شناخت و نه گفتارشان. هرچند گفتار نقش مهمی در بیان عقاید و اعتقادات دارد و می تواند به شناختی نسبی از یک فرد منتهی شود اما نکته اصلی این است که در عمل نشان داده می شود که هر فردی چقدر به آنچه که می گوید باور دارد. از سوی دیگر برای دعوت دیگران به محمل باید ابتدا فرد دعوت کننده خود عامل آن باشد.
کد خبر  13252
note

فاخته- به همین دلیل هم خداوند عالمیان می فرمایند چرا مردم را به کاری دعوت می کنید که خود انجام نمی دهید؟ پس دو نکته از این سخن عیان می شود اول آنکه قضاوت ما راجع به افراد باید براساس رفتار آنها باشد و دوم آنکه اگر هم بنا دعوت دیگران به امری را داریم باید کوشش کنیم آن کار در رفتار ما نمود داشته باشد. خصوصا اگر مدعوی امور اخلاقی هستیم باید رفتاری کنیم که در شرایط خاص و هنگام تقابل اخلاق و منافع است که عیان می شود و هر فردی چقدر به گفته‌های خود پایبند است.

 انسان ها به برخی امور تعلق خاطر خاصی دارند. خصوصا اموری که در وجود آنها دیرپا است. فردی که از کودکی علاقه خاصی به چیزی داشته به طور قطع این علاقه همیشه در وجود او باقی خواهد ماند. ممکن است گاهی بنا به دلایلی این شوق پنهان شود اما به محض فراهم شدن شرایط آن میل و رغبت دوباره جان گرفته و خود را نشان می دهد. وقتی مولانا می گوید «عشق اول کی ز دل بیرون شود» دقیقا بر همین نکته تاکید می کند. این اساس تعلق خاطر به گذشته گاه همراه حسرت می شود که در موزه هنر به آن حس نوستالژیک می گویند چرا که فرصت حضور دوباره پیدا نمی کند. اما همیشه چنین نیست که آن علاقه نخستین همیشه مخفی و یا دور از دسترس باقی بماند بلکه گاهی اوقات شرایطی پیش می آید که می توان مجددا به همان محبت نخستین بازگشت. پس گذشته گاهی به صورت حسرت‌آور نزد انسان ظهور پیدا می کند و گاهی به صورت انجام دادن آن فعل.

 یکی از نکات اخلاقی که باید به آن توجه کرد حفظ شان و منزلت و جایگاهی است که انسان در آن قرار دارد. گاهی اوقات حفظ شان به اندازه حفظ شرع واجب می شود چرا که عدم رعایت حفظ شأن در پاره‌ای مواقع ممکن است آسیبی جدی به شخصیت انسان بزند. وقتی فردی به دلیل صلاحیت خود و یا به سبب آنکه جامعه منصبی را به او داده است دارای شأن و جایگاهی می شود حق ندارد چوب حراج به آن زده و بنا به هر دلیلی رعایت حرمت آن مقام را نکرده و دست به کارهایی بزند که فراخور آن نیست. این سخن نه در ارتباط با هنگامی است که فرد صاحب عنوان است، که این امری بدیهی می نماید، بلکه ناظر به زمانی است که شخص به هر دلیلی دیگر صاحب آن پست و مقام و منصب نیست. در این هنگام نیز باید رعایت گذشته را کرد و دست به کاری نزد که منزلت آن مقام که تا دیروز دست آن فرد بوده و امروز نزد کس دیگری است پائین بیاید. ما در عرصه سیاسی دیده‌ایم افرادی را که با رفتار خود شأن یک جایگاه را نزد مردم بسیار بالا برده‌اند و بالعکس کسانی که با رفتار و گفتار خود علاوه بر پائین آوردن آن جایگاه در نگاه مردم تمسخر دیگران را فراهم کرده و گاه ما را در چشم دیگران گونه‌ای دیگر جلوه داده‌اند. مصداق‌های آن را هم ما می توانیم به راحتی پیدا کنیم.

"جناب آقای دکتر ع.ک" سال ها در بخش  کشاورزی کشور حضور داشته و خدمات بسیاری نیز انجام داده‌اند و ضمن احترام مضاعف به ایشان که به دلیل برادر بزرگوار "یکی از وزرای شهید کابینه شهید محمد جواد باهنر" در سال ۱۳۶۰ بوده و خدمات فراوانی را منشاء اثر بوده اند تأمل و تسلط انسان بر امور به گونه‌ای بود که کمتر می شد اطلاعات اشتباهی به انسان داد.
از ایشان انتظار می‌رود که در شرایط خطیر تاریخی کشور با گفتگو در باره کمبود منابع آبی، فرونشست و نابودی کشاورزی و تغییرات جمعیتی و مهاجرت ها دل مردم دوست داشتنی و مظلوم ایران را خالی نکند و به استرس ها و مشکلات هموطنان عزیز به ویژه کشاورزان، روستاییان، تولیدکنندگان،عشایر، دامداران، مرغداران، بهره برداران و سرمایه گذاران این بخش که در کشور مانده و سنگر  تولید را رها نکرده اگر هم الان نمی توانند کمک کنند که خواهند توانست به کشور خدمت نمایند، حداقل باری بر دوش نگرانی های هموطنان نگذارند و این یک خواهش کوچک اما بسیار ضروری از ایشان است.

اجازه فرمایید این یادداشت را با داستانی  به پایان برسانم.

«می گویند حاکمی فرمان داده بود که هر فردی حق دارد فقط یک جنس و اجناس مرتبط با آن را بفروشد. نیروهای حاکم در شهر گشت می زدند تا اینکه دیدند فردی مشغول فروختن کش‌ تنبان و فلفل است و پرسیدند این دو ارتباطی به هم ندارند!؟ فروشنده گفت: قربان، اشتباه می کنید اتفاقا این دو جنس کاملا با یکدیگر نسبت دارند به دلیل آنکه فلفل‌های ما آنقدر تند است که هرکسی آنها را بو می کند بلافاصله به عطسه تند می افتد و در نتیجه بند تنبانش پاره شده و نیازمند کش می شود به همین دلیل هم ما بند تنبان را هم می فروشیم. می گویند "اصطلاح رابطه بند تنبانی" از اینجا به بعد بر سر زبان ها افتاد.

حالا با توجه به این داستان آیا یک نفر می  تواند گذشته های خود را که مدت حدود ۱۴ سال وزیر پیشین کشاورزی این آب و خاک بوده ، زیرسئوال  برده و دل مردم را خالی کرده و حتی عملکرد خود و همکاران اسبق خود را به زیر انواع انتقادات و نواختن ببرد؟
خداوند صاحب قلوب، پریشان حالی همه ما را به آرامش و آسایش دلی و روحی پیوند دهد.آمین یا رب العالمین.»۶۱۴

                علیرضا کیهان پور

خبرهای مرتبط
برچسب ها
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.