فاخته- برای مثال، اقتصاددان شناختهشده آمریکایی، دکتر جیمز هکمن و همکارانش، در مطالعهای در سال ۲۰۰۶ نشان دادند که چگونه سماجت، انگیزه و جذابیت میتواند در موفقیت افراد و افزایش درآمد آنها نقش داشته باشد. این یعنی اگر از درآمدتان، که نسبت به همکاران مشابه پایینتر است، ناراضی هستید نیمنگاهی هم به ویژگیهای شخصیتی خودتان بیندازید. ویژگیهایی که با آنها متولد شدهاید، بیش از آنچه انتظارش را دارید میزان درآمد شما را تعیین میکنند.
حتی گاهی همان خصوصیات مثبت که همیشه به آن افتخار کردهاید به مانع اصلی پیشرفت شما در محیطهای کاری تبدیل میشوند. دلسوزی و انعطافپذیری را در نظر بگیرید؛ بر اساس پژوهشهای انجامشده اگر یک کارمند رفتار دلسوزانهای داشته باشد و حس همکاری و انعطافپذیری زیادی از خود نشان دهد، درآمد او در بلندمدت بسیار پایینتر از کارمندی با دلسوزی کمتر خواهد بود. سازگاری تا این اندازه میتواند مخرب باشد که درآمد یک کارمند سازگار با شرایط بهاندازه کارمندی که از نظر عاطفی ناپایدار است پایین بیاید. ولی برونگرایی و علاقهمندیتان به کسب تجربههای جدید به طور قطع میتواند یک قدم شما را در کسب درآمد از همکار درونگرا و محافظهکارتان جلو بیندازد.
نتایج مطالعات مختلف نشان داده است، کسانی که پذیرای تجربههای جدید هستند نسبت به افراد محتاط و محافظهکار که نسبت به تجربههای نو مقاومت نشان میدهند، به درآمدهای بالاتری دست پیدا میکنند. نتایج مشابه برای افرادی که وظیفهشناستر و مسئولیتپذیرتر هستند نیز صدق میکند، درآمد آنها نسبت به همکاران کمتر مسئولیتپذیرشان بالاتر است که نتیجهای دور از انتظار نیست. علاوه بر آن ثابت شده است، افرادی که نوسانات خُلقی ندارند و از ثبات عاطفی بیشتر برخوردارند، نسبت به افراد "روانرنجور" که تغییرات خُلق و خوی آنها زیاد است، در زندگی کاری خود به میانگین درآمد بالاتری میرسند.
تفاوت برونگراها و درونگراها هم در میانگین درآمدشان قابل توجه است. در دنیایی که «کسانی که میشناسید» بسیار تعیینکنندهتر از «آنچه میدانید» است، درآمد برونگراها هم به طور میانگین از درآمد همکاران درونگرای خود بیشتر میشود. ولی افراد انعطافپذیر، مهربان و با روحیه همکاری بالا آنچنان که سزاوارش هستند درآمد بیشتری از سایر همکاران خود ندارند. این ویژگیها در بلندمدت میتوانند مانع از پیشرفت و افزایش درآمد شوند.
در بازار کار هرچه خودخواهتر، سمجتر و انعطافناپذیرتر باشید، درآمدتان بیشتر است، شاید به این دلیل که افرادی با این خصلتهای ناخوشایند، بهتر میتوانند بر خواستههای خود برای افزایش حقوق، دریافت مزایا یا ارتقای شغلی پافشاری کنند. ولی آیا روحیه همکاری و انعطافپذیری همان ویژگیهای ارزشآفرین برای یک شرکت نیست؟ آیا همه ما دوست نداریم که یک همکار یا یک کارمند ازخودگذشته و سازگار داشته باشیم؟ شاید اینطور به نظر بیاید، ولی همانطور که یکی از پژوهشگران در مقاله خود به آن اشاره میکند، «مهربانی پول نمیشود.» (هاینک، ۲۰۰۷).
مهربانی، رفتار دوستانه، مودب بودن و درک اطرافیان خصلتهایی قابل احترام هستند، ولی نباید انتظار داشت که مدیر شما این خصلتهای خوشایند را با افزایش حقوقتان پاداش دهد. در واقع افراد مهربان در طول زندگی کاریشان نهتنها درآمد کمتری کسب میکنند، بلکه حتی موقعیتهای شغلی پایینتری را هم به دست میآورند. آنها معمولاً به دنبال افزایش حقوق خود نیستند و در اختلافات منفعلتر از بقیه همکاران خود رفتار میکنند. افرادی که سازگاری و مهربانی کمتری دارند، معمولاً شخصیتهای رقابتی دارند و بسیار بر موفقیت خود تمرکز میکنند. این افراد اجازه نمیدهند که دلسوزیشان برای دیگران مانع از رسیدن آنها به اهدافشان شود.
تیپشناسی مایرز - بریگز یا MBTI یک آزمون شخصیتشناسی است که ایزابل مایرز و کاترین بریگز با الهام از نظریههای کارل یونگ طراحی کردهاند. این مادر و دختر نویسنده آمریکایی بدون اینکه هیچ پیشینه آکادمیکی در حوزه روانشناسی داشته باشند با مطالعه نظریات یونگ تصمیم گرفتند شاخصی برای پیشبینی رفتار و واکنشهای افراد در شرایط مختلف طراحی کنند و با دستهبندی مردم نهتنها فرآیند خودشناسی را تسهیل کنند، بلکه در یافتن مشاغلی مناسب با تیپ شخصیتیشان به آنها کمک نماید.
درونگرایی و برونگرایی افراد منشأ دریافت انرژی را توضیح میدهد؛ افراد برونگرا انرژی خود را از دنیای بیرون دریافت میکنند و افراد درونگرا انرژی را از دنیای درونشان میگیرند.
منشأ دریافت اطلاعات نیز عملکرد دیگر روانشناسی است؛ اگر کسی در دریافت اطلاعات به پنج حس خود اکتفا کند و به دنبال اطلاعات واقعی از محیط پیرامون خود باشد، دارای شخصیتی حسی (نه احساسی) و اگر شرایط کلی را مشاهده کرده، الگویابی کند و به دنبال ارتباطات و معانی پنهان باشد شخصیتی شهودی دارد.
در بُعد تصمیمگیری نیز افراد متفکر بسیار منطقی عمل میکنند، نقاط ضعف و قوت را میسنجند و به دنبال دیدگاههای بیطرف هستند، ولی تصمیمگیری افراد احساسی صرفاً بر این اساس است که تا چه اندازه بقیه تحت تاثیر تصمیمات آنها قرار خواهند گرفت.
در گروه آخر افراد قضاوتی یا ادراکی قرار دارند که تفاوت آنها در چگونگی نظم دادن به محیط پیرامونشان است. افراد قضاوتی به دنبال فهرستبندی کارها و برنامهریزی هستند، از نظر آنها همه چیز باید ساختار مشخص داشته باشد، و در مقابل آنها افراد ادراکی هستند که انعطافپذیر و سازگار با هر تغییرند و علاقهای به متعهد کردن خود ندارند.
در کنار انواع آزمونهای شخصیتشناسی و تیپشناسی، رویکرد دیگری به موضوع نقش ویژگیهای شخصیتی بر درآمد افراد وجود دارد و آن رویکرد چگونگی انتخاب شغل متناسب با شخصیت افراد است. بر اساس این دیدگاه، ایدهآلترین وضعیت برای یک فرد جویای کار یافتن شغلی متناسب با ویژگیهای شخصیت اوست. همخوانی شخصیت با نیازهای شغلی به حدی حائز اهمیت است که در مطالعهای که سال ۲۰۱۸ در ژورنال علوم روانشناسی به چاپ رسید، داشتن صفات مطلوب در سطحی بالاتر از نیاز یک شغل عامل منفی در کسب درآمد تشخیص داده شده است. به عبارت سادهتر، اگر شما دارای بسیاری خصلتهای شخصیتی هستید که بسیار فراتر از نیاز کاری است که انجام میدهید، نهتنها نباید انتظار درآمد بیشتر داشته باشید، بلکه همین موضوع میتواند بهتنهایی میزان درآمد شما را کاهش دهد.
برای مثال افراد بهشدت وظیفهشناس که در مشاغلی مشغول هستند که الزامی به آن حد از وظیفهشناسی در آنها نیست، درآمد کمتری نسبت به افرادی وظیفهنشناس و آسانگیر داشتند که در مشاغل حساس مشغول به کار بودند. این بدان معناست که ویژگیهای مثبت لزوماً در همه شرایط نمیتواند نفع اقتصادی به همراه داشته باشد.
«آری مهربانی هرگز پول و متضمن کسب درآمد بهینه و بی دغدغه نیست ، زیباترین توصیف در مورد "شایسته گزینی" در مناصب کاری و آنگاه دوران گذران شایستگان(بازنشستگان کارآمد و اثرگذار) در این تابلوی نصب شده در یک پردیس دیده شد که "وقتی هوا خنک می شود ، درختانی که سایه می انداختند، فراموش می شوند!" اما اگر تقدیر الهی و تلاش خود فرد باشد هیچ اراده ای هرگز نخواهد توانست بر این عنایت خداوندی خدشه ای وارد نماید.زیرا اگر دیر بجنبید ، فرصت کنند ریشه هایت را سوزانده و خشک خواهند کرد.تراژدی عدم حضور نِسبی در بخش منابع انسانی شایسته در زراعت، دام، طیور، آبزیان،باغبانی، تات، امور عشایری، تعاونی روستایی، منابع طبیعی، امور اراضی، شهرک های کشاورزی، آبخیزداری، جنگل ها، موسسات ، سازمان ها و شرکت های دولتی بخش کشاورزی با حدود ۵ میلیون بهره بردار روستایی از مرکز تا عمق مراکز خدمات کشاورزی با مختصات جغرافیایی مناطق بسیار دور و سرحدات مرزی که با سپردن امور آنان به سَمَن ها یعنی سازمان های مردم نهاد(NGO,S) و خلاف قانون تاسیس آنان فقط سَدّ راه و ضد تولید بوده و صرفا برای درآمدزایی تصاعدی کشاورز و روستایی و تولیدکننده را به چهار میخ کشیده اند و اخیرا هم مدعی شده اند که سهمی از درآمد بخش کشاورزی نصیب اعضای آنان نمی شود!.
البته این مصیبت و تنگ نظری و مصایب از دوران اصلاحات ارضی در دهه ۱۳۴۰ تاکنون بوده و چاره ای برای درمان آن به نظر نمی رسد.
مصاحبه هفته پیش دردمندانه فوتبالیست ملی پوش دهه ۱۳۶۰ جعفر مختاری فر در حاشیه اکران فیلم "زودپز" در تهران با حضور مردم ،عوامل و دست اندرکاران این فیلم سینمایی جدید را لطفا مشاهده فرمایید که بیانگر روح و جان این یادداشت در ورزش ملی کشور ماست که دست کمی از بخش کشاورزی ندارد.»/۵۲۸
علیرضا کیهان پور
منبع: خلاصه ، چکیده و الهام بخشی از نگارشی در نشریه تجارت فردا
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.