فاخته- حیاط مدرسه ای که "شکوفایی زنبق، عطر گُل یاس و اشک مریم(لاله واژگون)" آن به مانند حسی مانا در رگ هایمان جاریست و این "تاک" "نشان" از شکرانه مواهبی دارد که در مسیر زندگی همه ما به "تقدیری زیبا و تقریری مانا" تصویر جاودانه آن به "لوح و قابی طلایی" بر روح و روان و جسم ما ، جاودانه گشته است و این "تسلسل و پی آیندِ" فرهنگی هنوز ادامه داشته، دارد و به امید "حق تعالی" همیشه "پُررهرو" خواهد بود.
چکیده: کتاب فارسی دوم دبستان سال ۱۳۳۹ تنها یک کتاب درسی نبود؛ بلکه یک مدرسه کوچک زندگی بود. هر درس، هر تصویر و هر جمله، کودک را با اخلاق، مهرورزی، وطندوستی و قناعت آشنا میکرد. این کتاب، با نثر ساده، خط نستعلیق و تصویرگری معنادار، نسلی از کودکان را پرورش داد که یاد گرفتند زندگی، اخلاق و عشق به هم نوع را با هم تجربه کنند.
یادداشت حاضر با رویکرد مختصر تاریخی، تربیتی، جامعهشناختی و زیباییشناسانه، جایگاه این کتاب را در حافظه جمعی و برخی ایرانیان بررسی میکند و نشان میدهد که آموزش در آن دوران انسان میساخت نه فقط شاگرد.
افتخار نگارنده این است که خداوند مهربان بر این بنده کوچک خود منت نهاده و نخستین معلم کلاس اول تا پنجم خود را که عمر با برکتشان مستمر باد یعنی سر کار حاجیه خانم"پورویسه" هنوز توفیق خدمتگزاری به ایشان را نصیبم نموده است.
مقدمه: دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ دوران معاصر، دوران گذار آموزش ایران از سُنت به مدرنیته بود.
در این سالها، مدارس ایران، علاوه بر آموزش مهارتهای خواندن و نوشتن، باید کودکان را با اخلاق، رفتار اجتماعی و عشق به وطن آشنا میکردند.
کتاب فارسی دوم دبستان سال ۱۳۳۹ ، نمونهای روشن از این رویکرد آموزشی است. تصویرگریهای ساده اما تاثیرگذار، نثر روان و تمرکز بر زندگی روزمره، این کتاب را به یک اثر تربیتی و فرهنگی ماندگار تبدیل کرد. هر درس، جایی برای آموختن ارزشهایی بود که نسلها آن را به یاد دارند :
احترام به والدین، مهربانی با حیوانات، عشق به مدرسه و تلاش برای زندگی.
ساختار و ویژگیهای کتاب
خط نستعلیق :
علاوه بر آموزش خواندن و نوشتن، کودکان با زیبایی هنر ایرانی آشنا میشدند.
تصویرگری ساده و معنادار :
نقاشیهای رنگی از طبیعت، حیوانات و خانواده، یادگیری و همدلی را تقویت میکرد.
نثر کوتاه و روان :
جملات آهنگین و ساده، فهم درسها را برای کودکان هفتساله آسان میکرد.
تمرکز بر اخلاق و عاطفه :
درسی بیشتر از آموزش علمی، بر پرورش انسان مهربان، وطندوست و اخلاقمدار بود.
پیوند با زندگی واقعی کودک :
بازی، خانواده و تجربههای روزمره در متنها و تصاویر منعکس شده بود.
تحلیل دروس و پیامهای اخلاقی
درس «حیوانات آزاد»
این درس کودکان را با زندگی حیوانات در طبیعت و زیستگاه آنان آشنا میکرد و نشان میداد آزادی موجودات زنده حق طبیعی آنهاست.
پیام اخلاقی : احترام به جانوران و طبیعت
پیام اجتماعی : درک نظم و هماهنگی در جامعه
پیام دینی : یاد خداوند، خالق همه موجودات
درس «مادر»
متنی ساده و صادق: «مادر مهربان است. ما باید مادر را دوست بداریم.»
پیام تربیتی : عشق و احترام به والدین
پیام روانی : ایجاد حس امنیت و محبت
پیام اجتماعی : تثبیت جایگاه خانواده در جامعه
درس «کار و کوشش»
روایتی از کشاورز ، دامدار یا کارگری که با تلاش زندگی را میسازد.
پیام اخلاقی : ارزش کار و تلاش
پیام اجتماعی : هرکس سهمی در زندگی جمعی دارد
پیام فرهنگی : بازتاب جامعه کشاورزی در حال گذار دهه ۳۰ ایران
درس «مدرسه»
متنی کوتاه : «مدرسه خانه دوم ماست. ما باید مدرسه را دوست بداریم.»
پیام تربیتی : اهمیت علم و یادگیری
پیام اجتماعی: مدرسه بهعنوان نهاد ملتساز
پیام روانی : ایجاد تعلق کودک به مدرسه و جمع دوستان
تحلیل جامعهشناختی
کتاب بازتاب جامعه آن دوران بود :
غلبه فرهنگ سنتی : خانواده گسترده، سادگی و قناعت
نقش مدرسه در ملتسازی : پرورش عشق به وطن
انتقال ارزشهای اخلاقی : مدرسه و خانواده دست به دست هم میدادند
فرهنگ تصویری و شفاهی : داستانها و تصاویر ساده، یادگیری عاطفی را تقویت میکرد
زیباییشناسی خط نستعلیق : آموزش هنر ایرانی
تصویرگری ساده : فعالسازی حافظه دیداری
نثر آهنگین : لذت خواندن گروهی در کلاس
نمونههای نوستالژیک و انگیزشی
نیمکتهای چوبی تَرَک خورده ؛ شاهکارترین دانشگاه زندگی ما
ترکهای نیمکت، حکایت تلاش، بازی و اولین درسهای زندگی ما بودند.
زنگ مدرسه در کوچههای خاکی؛ کجاست کودکیهای گمشده ما؟
زنگی که "آغاز زندگی ؛ نه زرنگی" بود، نه فقط شروع یک کلاس.
صدای معلمی که با عشق درس میداد، هنوز در گوشم زنده است
معلمانی که نان عشق میدادند، نه نمره سرد.
بوی نان سنگک داغ و کتاب فارسی کلاس دوم...
صبحهای سادهای که شکم و دل را با هم سیر میکرد.
آن روزها که دفتر مشق بوی رویا میداد...
هر سطر مشق، پرواز کودکانهای به آینده بود.
از تختهسیاه پر از گرد گچ تا دلهای سپید بچهها
گرد گچ، غبار مقدسی بود بر بالهای دانایی.
کلاس دوم دبستان ؛ جایی که زندگی ساده، اما پر از عشق بود
سادهترین روزها، پرمهرترین خاطرههای جاویدان شدند.
اشک شوق مادر کنار چراغ نفتی ، وقتی مشق فرزندش را میخواند
نوری که از دل "مادر" میتابید، چراغ خانه را روشن میکرد.
کودکیهایی که با یک کتاب کوچک، جهانی بزرگ را دیدند
کتابی کوچک، اما دریچهای بیانتها به زندگی.
روزهای کتاب ؛ درسی و بوی وطن
وطن در دل ما کاشته شد، با هر واژهی ساده.
مقایسه با کتابهای امروز
تمرکز امروز بر مهارت علمی است، اما روح انسانی کمتر دیده میشود.
تصاویر مدرن، جذاب اما شاعرانه و دلنشین نیستند.
خط نستعلیق جای خود را به فونتهای ساده داده است، زیبایی هنری و فرهنگی کمتر شده.
سخن پایانی اما ادامه دار..
کتاب فارسی دوم دبستان سال ۱۳۳۹ ، "مدرسهای کوچک با جهانی بزرگ" بود. نسلی که با اخلاق، مهر، عشق به وطن و احترام به طبیعت پرورش یافت. نیمکتهای تَرَکخورده، زنگهای مدرسه، دفترهای مشق و تصویرگری ساده، همه بخشی از شخصیتسازی کودکان بودند.
امروز، بازخوانی این کتاب به ما یادآوری میکند که آموزش واقعی یعنی پرورش انسان، نه فقط شاگرد.
ارزشهای انسانی و اخلاقی که در امثال این کتاب ها نهفتهاند، همچنان میتوانند چراغ راه نسلی باشند که در پی دانش،نور، عدالت، مِهر و وطندوستی هستند./755
علیرضا کیهانپور
منابع الهام گرفته و پیشنهادی:
کتاب فارسی دوم دبستان سال ۱۳۳۹، وزارت آموزش و پرورش ایران
تحلیل جامعهشناختی آموزش در ایران ، دهه ۳۰ و ۴۰، کیهانپور، علیرضا ، ۱۳۸۵
مطالعات نوستالژیک آموزشی در ایران، مجله آموزش و پرورش، ۱۳۹۵
بررسی تصویرگری و خط نستعلیق در کتابهای درسی، پژوهشکده هنر و فرهنگ، ۱۳۹۸
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.