فاخته- «علی میردریکوندی» زاده سال 1272 در روستایی بین اندیمشک و خرم آباد در یک خانواده فقیر روستایی به دنیا آمد.فقر و ناداری در کودکی و در بحبوحه جنگ خانمان سوز دوم جهانی وی را به حرفه شریف اما طاقت فرسای چوپانی کشاند و پس از مدتی در هنگام جوانی در راه آهن جنوب(لرستان) به عنوان کارگر ساده مشغول کار شد.در زمان جنگ دوم جهانی که متفقین در ناحیه ای به نام بَدر آباد خرم آباد کمپ نظامی داشتند (روبروی فرودگاه شهدای لرستان کنونی) در جاده خرم آباد به اهوازبه دلیل عشق به سواد آموزی و اندوختن زبان انگلیسی و آمریکایی در این کمپ به اصرار به شغل نظافتچی مشغول و از آنجا که فاقد سواد مکتب خانه یا مدارس عشایری و روستایی بود، شب ها با کاغذ پاره های کمپ شروع به خودآموزی با استعداد و قریحه سرشار از هدفمندی و علاقه وافر به خواندن و نوشتن زبان فارسی مبادرت ورزید و گویی که گذشت زمان بر بی سواد ماندن وی کاملا بی اثر بود زیرا هدفمند بود و دارای همت.
این فقیرزاده آنچنان مشتاق یادگیری بود که در آسایشگاه نظامیان متفقین به واکس زدن پوتین های آنان مبادرت می کرد و شب ها تا صبح به تمرین زبان خارجی می پرداخت.
هنگامی که در اثر یک اشتباه به اخراج از کمپ نظامی تهدید شد به نظامي ارشد کمپ گفت: هرچه خدا بخواهد و میدانم که خداوند همه بندگانش را دوست دارد، اگر خدا بخواهد رفتنی ام و اگر نخواهد خواهم ماند، لذا پیشنهاد داد به جای اخراج اورا زندانی کنند اما به شرط این که زندانبانش بریتانیایی یا آمریکایی باشد که در سلول باهم انگلیسی صحبت کنند!.
علی میر دریکوندی آنچنان در خواندن و نوشتن و ویرایش به زبان فارسی، انگلیسی و آمریکایی تسلط پیدا نمود که به پیشنهاد فرمانده وسرهنگ انگلیسی ارشد خود به نوشتن کتاب و خاطرات پرداخت که دو کتاب "بهشت برای گونگادین نیست" در یک جلد حدود۲۱۸ صفحه ای به زبان انگلیسی و کتاب ۱۷ جلدی"نورافکن" یا به نام دیگر "فانوس" باز به زبان انگلیسی که هم اینک دست نوشته اصل آن در آرشیو و موزه دانشگاه آکسفورد انگلیس نگهداری می شود.
علی میردریکوندی در زمان شروع به تألیف رُمان یا داستان تخیلی یا حقیقی خود نام "گونگادین" را برروی خود و نام نویسندگی اش گذاشت و این نام را به پیشنهاد افسران نظامی کمپ و در راستای یک نام بین المللی به دلیل استعداد و نابغه بودن اش در آموختن، نوشتن و ویرایش سه زبانی بود که با تلاش شبانه روزی خارق العاده به آن دست یازیده بود.
وی آنقدر فقیر و تارک الدنیا بود که در یک شب سرد در اطراق گاه خود در آرامگاه امام زاده جعفر بروجرد که زیرانداز آن کاغذ و مقوا بود دارفانی در ۵ آذر سال۱۳۴۳ را وداع گفت و در همانجا به خاک سپرده شد.جایی که در شب و زیر نور چراغ های زیارتگاه امام زاده تا صبح منابع انگلیسی را می خواند و ترجمه می کرد و متاسفانه جامعه آن روز وی را شیدا و آواره می پنداشتند.
زمانی که کتاب وی به نام بهشت برای گونگادین نیست در انگلیس چاپ و منتشر شد شهرت جهانی در اروپا و ایالات متحده پیدا کرد و با شمارگان میلیونی منتشر شد، دستنوشته های انگلیسی اصل کتاب ۱۷ جلدی نورافکن یا همان فانوس مدت ها در دانشگاه های آکسفورد، اروپا و ایالات متحده مورد بحث و بررسی اندیشمندان و نویسندگان معروف ادبی دنیا قرار گرفت و هنگامی که جایزه دلاری به وی تعلق گرفت و کتاب برای گونگادین بهشت نیست به دبیرخانه آکادمی ادبیات نوبل معرفی شد که دو ماه از درگذشت غریبانه و مظلومانه وی در اثر شدت سرما و نبودن زیر انداز و روانداز در آذر ۱۳۴۳ گذشته بود و سنگ قبری به اندازه یک کتاب بر روی مدفن خاکی اش قرار گرفت که هم اینک موجود است.
«لرستان و شهر هنر پرور خرم آباد در اوایل دهه ۱۳۵۰ فیلمساز آماتور، مستندساز و سپس حرفه ای داشت به نام استاد ناصر غلامرضایی با فیلم هایی مانند خون بس، حریم مهرورزی، زیر سقف های کاهگلی، آن مرد با اسب آمد و سپس در دهه ۱۳۶۰ فیلمساز دیگر لرستانی به نام وحید موساییان با فیلم خاموشی دریا، زمین گمشده، گوشواره و... و نیز سید غلامرضا نعمت پور فیلمساز جوان و خوش آتیه باذوق در دهه ۱۳۹۰ که مستند گونگادین یا همان زندگی علی میردریکوندی را ساخت و از جشنواره فیلم فجر سیمرغ بخش مستند را بر شانه لرستان نشاند و پرواز این سیمرغ تا اروپا و آکسفورد و دبیرخانه جایزه جهانی نوبل به پرواز در آمد در ادامه راه همکاران مستند ساز پیش از خود تلاش کرد، اما چه سود که چوپان، دهقان زاده روستایی و نویسنده چیره دست داستان به زبان های انگلیسی و آمریکایی ما دیگر در دنیای فانی نبود که جایزه خود را دریافت کند و شاید گمنامی و مظلومیت فعالیت های بخش کشاورزی و دام و طیور و...از دیرباز مانند داستان گونگادین عزیز وجود داشته است! اما خوانندگان و مخاطبان گرانقدر این یادداشت را برای کسب اطلاعات جامع و کامل به کلید واژه گونگادین در موتور های جستجو ، فیلم بلند سینمایی گونگادین در انگلیس و مستند اخیر به نام "برای گونگادین بهشت نیست" ساخته فیلمساز خرم آبادی و همشهری ایشان جناب آقای سید غلامرضا نعمت پور ارجاع داده زیرا بنده سعی نمودم یک مقاله خلاصه و حوصله نَبَر را به رشته تحریر در آورم و در پایان با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) به شخصیت آرام و بدون حاشیه این چوپان و دهقان زاده فقیر روستایی لرستانی اما دانشمند و نویسنده جهانی که در ایران گمنام بود ادای دین نموده و در شادی روح آسمانی و افلاکی ایشان همه ما به سهم خویش سهیم باشیم.» / ۳۷۲
علیرضا کیهان پور
#منهای دامپزشکی
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.