یادداشت؛ علیرضا کیهان پور:

وقتی یک "معلم" به "فقرای" کشورش "اعتماد کرد"...

در تاریخ اقتصاد معاصر، کمتر داستانی به اندازه‌ی تجربه‌ی بانک "گرامین در بنگلادش" توانسته است نگاه جهانیان را به مسئله‌ی فقر، نابرابری و توسعه پایدار تغییر دهد. در جهانی که فقر اغلب به‌عنوان یک معضل لاینحل و چسبیده به جوامع کم‌درآمد دیده می‌شد، یک استاد اقتصاد ساده اما نبوغ‌آمیز به نام "محمد یونس در دهه ۱۹۷۰" ، جرقه‌ای را روشن کرد....
کد خبر  14431
note

از "بنگلادش" تا جهان؛ داستان بانکی که "فقر را به چالش" کشید

فاخته- مقدمه: در تاریخ اقتصاد معاصر، کمتر داستانی به اندازه‌ی تجربه‌ی بانک "گرامین در بنگلادش" توانسته است نگاه جهانیان را به مسئله‌ی فقر، نابرابری و توسعه پایدار تغییر دهد. در جهانی که فقر اغلب به‌عنوان یک معضل لاینحل و چسبیده به جوامع کم‌درآمد دیده می‌شد، یک استاد اقتصاد ساده اما نبوغ‌آمیز به نام "محمد یونس در دهه ۱۹۷۰" ، جرقه‌ای را روشن کرد که بعدها به یک شعله‌ی جهانی بدل شد. او نشان داد که وام‌های کوچک، حتی به‌اندازه‌ی چند دلار، می‌توانند مثل بذرهایی در زمین‌های خشکیده باشند؛ بذرهایی که وقتی در دل انسان‌های محروم کاشته شوند، شکوفه‌های کارآفرینی، عزت‌نفس و استقلال مالی را به بار می‌آورند.

ایده‌ای که با چند زن روستایی در بنگلادش آغاز شد، به تدریج تبدیل به یک انقلاب اجتماعی شد؛ انقلابی بی‌خشونت، اما ریشه‌دار، که فقر را به چالش کشید و راهی برای خروج از آن در اختیار میلیون‌ها نفر گذاشت.
 این داستان نه یک روایت محلی، بلکه یک تجربه‌ی جهانی است که همچنان الهام‌بخش اقتصاددانان، سیاست‌گذاران و کنشگران اجتماعی در سراسر دنیاست.


محمد یونس ؛ معلمی که بانکدار شد 

"محمد یونس" ، استاد اقتصاد در دانشگاه "چیتاگونگ بنگلادش"، به‌خوبی می‌دید که تئوری‌های کلاسیک اقتصاد در کتاب‌ها هیچ کمکی به فقرای اطرافش نمی‌کند. در جریان قحطی سال ۱۹۷۴، وی از نزدیک با زنانی روبه‌رو شد که تنها با چند دلار سرمایه می‌توانستند از چنگال رباخواران نجات یابند. همین مشاهده‌ی ساده، نقطه‌ی آغاز راهی متفاوت شد.

"یونس"  ابتدا از جیب خود به زنان روستای «جوبرا» وام داد ؛ وامی کوچک، بی‌وثیقه و بی‌بهره!. 
زنان با همین پول توانستند سبد ببافند، مرغ و دام سَبک پرورش دهند یا کسب‌وکارهای خُرد دیگری به راه بیندازند.
ایشان  وقتی دید بازپرداخت‌ها دقیق و حتی همراه با سپاسگزاری است، به فکر نهادی افتاد که بتواند این ایده را سیستماتیک کند. این‌گونه بود که در سال ۱۹۸۳، گرامین بانک (بانک روستا) رسماً متولد شد.

فلسفه‌ی گرامین؛ اعتماد به فقرا

گرامین بانک بر پایه یک فرض ساده اما انقلابی بنا شد :
 فقیرترین فقرا هم قابل اعتمادند، اگر به آن‌ها فرصت داده شود.
این فلسفه، نقطه‌ی مقابل بانکداری سنتی بود که وام به فقرا را  با «ریسک بالا» و «غیرقابل وام‌گیری» می‌دانست.

اصول کلیدی "گرامین" چنین بود:

وام‌های خُرد بدون وثیقه:
 هیچ سند ملکی یا ضمانت‌نامه‌ای لازم نبود. تنها سرمایه، اعتماد متقابل بود.

. گروه‌های همیار : 
وام‌گیرندگان در گروه‌های کوچک پنج تا ۱۰ نفره تشکیل می‌شدند و بازپرداخت وام به‌صورت جمعی پایش می‌شد.


تمرکز بر زنان: 
بیش از ۹۰ درصد وام‌ها به زنان اختصاص یافت، چرا که زنان بیشتر درآمد خود را صرف خانواده و آموزش فرزندان می‌کردند.

 پرداخت تدریجی:

 اقساط کوچک و هفتگی فشار اقتصادی را کاهش می‌داد و نظم مالی را تقویت می‌کرد.


 آموزش و توانمندسازی:
 بانک فقط پول نمی‌داد، بلکه فرهنگ پس‌انداز، همکاری و اعتمادبه‌نفس را ترویج می‌کرد.

دستاوردها؛ از "بنگلادش تا "جایزه نوبل" صلح

نتایج این رویکرد شگفت‌انگیز بود :

میلیون‌ها زن بنگلادشی توانستند کسب‌وکارهای خُرد راه بیندازند.

نرخ بازپرداخت وام‌ها به بیش از ۹۵درصد رسید؛ بالاتر از بسیاری از بانک‌های تجاری.

خانواده‌ها توانستند فرزندان‌شان را به مدرسه بفرستند.

هزاران روستا از چنگال رباخواران و فقر ساختاری رها شدند.

در سال ۲۰۰۶، "محمد یونس و بانک گرامین" به‌طور مشترک جایزه نوبل صلح را دریافت کردند. کمیته نوبل اعلام کرد :

«صلح پایدار حاصل نمی‌شود مگر این‌که گروه‌های بزرگ جمعیت راهی برای خروج از فقر پیدا کنند.»

گسترش جهانی؛ الگویی که مرز نمی‌شناسد

تجربه گرامین در بنگلادش به سرعت توجه جهانیان را جلب کرد. کشورهای مختلف در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین مدل‌های مشابهی را پیاده کردند. 
حتی در کشورهای توسعه‌یافته، این ایده الهام‌بخش شد؛ برای مثال، در ایالات متحده و اروپا موسساتی شکل گرفتند که به مهاجران، زنان بی‌سرپرست و کارآفرینان کوچک وام‌های خُرد اعطا می‌کردند.

امروزه «اعتبار خُرد» یا "Microfinance"  به یک شاخه شناخته‌شده در اقتصاد توسعه تبدیل شده است.

 سازمان‌های بین‌المللی مانند "بانک جهانی و سازمان ملل" نیز آن را به‌عنوان ابزاری مؤثر برای کاهش فقر و تقویت توسعه پایدار به رسمیت شناخته‌اند.

نقدها و چالش‌ها

البته تجربه "گرامین" بدون نقد و چالش هم نبوده است. 
برخی پژوهشگران معتقدند که:

وام‌های خُرد به‌تنهایی قادر به ریشه‌کن کردن فقر نیستند.

گاهی نرخ‌های بهره در مؤسسات مشابه بالا بوده و فقرا را دوباره به چرخه بدهی انداخته است.

برخی دولت‌ها با سیاسی کردن این مدل، کارآمدی آن را تضعیف کرده‌اند.

با این حال ، بخش بزرگی از جامعه دانشگاهی و نهادهای توسعه‌ای همچنان معتقدند که "گرامین" نشان داد "توسعه از پایین و اعتماد به فقرا امکان‌پذیر" است.

بُعد انسانی؛ چرا "گرامین" متفاوت است؟

تفاوت گرامین با دیگر بانک‌ها در این است که وام تنها یک ابزار مالی نیست، بلکه یک ابزار روانی و اجتماعی است.
 وقتی زنان در یک روستای فقیر برای نخستین بار مالک پولی می‌شوند که خودشان می‌توانند آن را مدیریت کنند ، "احساس هویت و کرامت انسانی" تازه‌ای پیدا می‌کنند. این همان جایی است که اقتصاد با جامعه‌شناسی و روان‌شناسی در هم می‌آمیزد.

"گرامین" نشان داد که بانکداری می‌تواند یک مأموریت اجتماعی باشد، نه صرفاً یک کسب‌وکار سودآور.

بازتاب در کشاورزی، دامپروری و جوامع روستایی

اگرچه "گرامین" در اصل برای حمایت از کسب‌وکارهای خُرد طراحی شد، اما بخش بزرگی از وام‌ها به حوزه کشاورزی و دامپروری اختصاص یافت.
 کشاورزان با وام‌های کوچک توانستند بذر بهتر بخرند، ابزار ساده‌ای تهیه کنند یا دام‌های کوچک را پرورش دهند.
 این تغییرات جزئی اما پایدار، در مجموع تحولی عمیق در جوامع روستایی ایجاد کرد.

الهام برای آینده جهان

امروز پس از گذشت بیش از چهار دهه، تجربه گرامین همچنان زنده و الهام‌بخش است. بسیاری از برنامه‌های توسعه روستایی و شهری در جهان، چه در کشورهای فقیر آفریقا و چه در شهرهای پرجمعیت آسیا، ردپای "اندیشه یونس" را با خود دارند :

سرمایه‌های خُرد، ستون‌های توسعه پایدارند.

اعتماد به فقرا، سرمایه‌ای بزرگ‌تر از "وثیقه‌های خانمانسوز کاغذی" است.

توسعه‌ی واقعی، از پایین به بالا رشد کرده و می‌روید و قد می کشد، نه بالعکس!.


جمع‌بندی

داستان "بانک گرامین" فراتر از یک تجربه بانکی است ؛ این داستان یک انقلاب آرام است، انقلابی که با اسکناس‌های کوچک اما ایده‌ای بزرگ شکل گرفت. 
"محمد یونس" ثابت کرد که حتی فقیرترین فقرا می‌توانند با یک فرصت، جهان خود را تغییر دهند.

از بنگلادش تا جهان، "پیام گرامین ساده" است:

 وام‌های کوچک می‌توانند رؤیاهای بزرگ بسازند.

از شما حرکت ؛ از "خدا" برکت

 و این داستان ، هنوز ادامه دارد..../773


             *علیرضا کیهان‌پور* 


# منهای دامپزشکی

منابع برای مطالعه علاقمندان :

1. Yunus, M. (2007). Creating a World Without Poverty: Social Business and the Future of Capitalism. PublicAffairs.


2. Yunus, M. (1999). Banker to the Poor: Micro-Lending and the Battle Against World Poverty. PublicAffairs.


3. Nobel Peace Prize Committee (2006). The Nobel Peace Prize 2006 – Press Release. Nobelprize.org.


4. World Bank (2019). Microfinance Overview. The World Bank Group.


5. Armendáriz, B. & Morduch, J. (2010). The Economics of Microfinance. MIT Press.

خبرهای مرتبط
برچسب ها
نظرات
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر
ورودی نامعتبر

این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

تمامی حقوق برای پایگاه خبری تحلیلی فاخته محفوظ است.