فاخته- با هواپیما از تهران عازم بندرعباس شدیم و سپس با هماهنگی اداره کل شیلات استان هرمزگان، مسیر جاده بندرعباس تا میناب و بندر کلاهی را با خودرو طی کردیم. در طی مسیر، مردمی را دیدم که از بزرگ و کوچک، زن و مرد، توشههایی بر دوش داشتند و با فاصلهای از پاسگاه بازرسی مستقر در سهراه میناب حرکت میکردند. کنجکاو شدم و از راننده در این باره سؤال کردم. او گفت که مردم محروم روستاهای اطراف برای امرار معاش، بستههای قاچاق مانند سیگار و کالاهای دیگر را بر دوش میزنند و از پاسگاه دور میزنند. برای انجام این کار پرمخاطره، دستمزد میگیرند و یا کالاهای قاچاق را به وسیله نقلیه به بندرعباس میبرند.
پس از عبور از میناب، به روستای تیاب جنوبی رسیدیم، نزدیک روستای کلاهی. چهره خانههای روستا، فقر عمومی مردم را نشان میداد، اما خانهای بزرگ و نسبتاً شیک برای آن دوران وجود داشت که ظاهراً صاحب آن شخصی بود که در یکی از کشورهای عربی زندگی میکرد و اصالتاً اهل بندر کلاهی بود و واردکننده روغن خوراکی به کشور بود.
در هوای گرم و طاقتفرسا، به مرکز تکثیر و پرورش میگوی کلاهی رسیدیم. مدیر مرکز پس از ارائه توضیحات فنی و مهندسی، من و همکارم را به بازدید از بخشهای مختلف آن مرکز، از جمله سالنهای سرپوشیده تکثیر میگو، آزمایشگاههای با امکانات اولیه و استخرهای خاکی پرورش میگو دعوت کرد.
ما که سالها بعد مسئولیت معاونت و مدیریت مهندسی آبزیان در شیلات ایران را برعهده داشتیم، شروع به نقشهبرداری از ورودی و خروجیها، شیب کف و دیواره استخرهای پرورش میگو، همچنین محلهای آبرسانی و زهکشی کردیم. همان روز، پس از انجام محاسبات و طراحیهای لازم، نتیجه اصلاحات را که شامل تغییر شیبهای دیواره و کف استخرها و کانالهای آبرسانی و زهکشی بود، به مدیر مرکز اعلام کردیم. اصلاحات توسط معاونت فنی شیلات استان هرمزگان و با همکاری مدیر مرکز انجام شد.
پس از پیگیریهای فراوان در سازمان برنامه و بودجه، اعتبارات لازم برای احداث تأسیسات زیربنایی ماهی و میگو تخصیص داده شد و عملیات اجرایی پروژه مجتمع پرورش میگوی تیاب جنوبی با مدیریت پروژه اینجانب آغاز شد. بگذریم از سختیهایی که با معاون فنی شیلات استان هرمزگان و همکارانشان کشیدیم تا پروژه را به سرانجام برسانیم و در نهایت، صاحبان مزارع ۲۰ هکتاری میگو در بندر تیاب جنوبی، مشغول ذخیرهسازی لارو میگو در استخرهای پرورش میگو شدند.
فراموش نمیکنم اولین بازدیدم از استخرهای ذخیرهسازی میگوی بندر تیاب جنوبی را که از سر شوق اشک ریختم. همکار فنی شیلات هرمزگان از من پرسید: "مهندس، مشکلی برایت پیش آمده؟ چرا اشک در چشمانت حلقه زده؟" پاسخ دادم: "مشکلی نیست، خوشحالم که توانستهایم قدمی هرچند ناچیز برای آینده اقتصادی این مرز و بوم برداریم."
زمان گذشت و از این نوع مجتمعهای تکثیر و پرورش میگو در دیگر استانهای ساحلی کشور مانند بوشهر، خوزستان و سیستان و بلوچستان نیز با همت مدیران و همکاران فنی و مهندسی شیلات، احداث و مورد بهرهبرداری بخشهای خصوصی قرار گرفت. اما بعد از گذشت ۳۳ سال از این ماجرا، شب گذشته از اخبار تلویزیون مطلع شدم که باند بزرگی از قاچاق سوخت به کشورهای عربی شناسایی و نیروهای دولتی مشغول منهدم کردن تانکرهای بزرگ زمینی و زیرزمینی در بندر کلاهی بودند.
این سوال در ذهنم پدید آمد که چطور این همه مخازن نگهداری سوخت به این راحتی در آن منطقه پراکنده شدهاند و پس از سالها بهرهبرداری، کشف و تخریب شدهاند؟ همچنین، چگونه سردمداران زالو صفت با قاچاق سوخت، مردم زحمتکش این دیار را از شغلهای سنتیشان که ماهیگیری بوده جدا کردهاند و حالا آن منطقه آلوده به قاچاقی دیگر در مقیاسی بزرگ شده است؟ و این بار، چشمانم اشکآلود شد، اما نه از سر شوق، بلکه از حسرت.
"خداوندا! عاقبت امور همه بندگانت را ختم به خیر بفرما. آمین یا ربّ العالمین"
مهندس ابوالفضل دشتیانه
کارشناس ارشد مهندسی آبزیان ایران
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.