فاخته- خیلی وقتها در زندگی آدمها دنبال جایی میگردند که حس کنند خانهشان است جایی که نهتنها دیده شوند. بلکه ارزش و زحمتشان هم درک شود. سازمان نظام دامپزشکی هم برای خیلی از همکاران بخش خصوصی همین معنا را دارد. خانهای که باید همه کسانی که دل در گرو سلامت دام و جامعه دارند در آن جایی برای خودشان ببینند.
دکتر عباسعلی مطلبی وقتی صحبت میکندخیلی راحت میشود فهمید که نگاهش به سازمان نظام فقط به چشم یک اداره خشک و رسمی نیست. او از سازمان مثل یک خانواده حرف میزند. خانوادهای که هم دامپزشکان عمومی و تخصصی در آن حضور دارند و هم دیگر همکارانی که با عناوینی مثل تکنسین، کارشناس و حتی کمککارشناس دوشادوش دامپزشکان مشغول کارند.
او میگوید اینها همه عضو رسمی سازمان نظام هستند و هیچکس حق ندارد نقششان را کوچک یا نادیده بگیرد. شاید بعضیها نام (پیرا دامپزشک)را به کار ببرند اما دکتر مطلبی خیلی قاطع و شفاف میگوید این اسم نه قانونی است و نه درست چون باعث میشود زحمات یک قشر زحمتکش دستکم گرفته شود. نام درست همان (سایر ردههای دامپزشکی) است؛ افرادی که طبق قانون عضو رسمی نظام هستند و باید احترامشان حفظ شود.
حرفهایش یادآوری یک حقیقت ساده است؛ نظام دامپزشکی فقط با حضور دامپزشکان معنا پیدا نمیکند ؛ بلکه با تلاش همین سایر ردههاست که کارها به نتیجه میرسد. آنها در میدان عمل در آزمایشگاهها، در مراکز تشخیص بیماریها، در کشتارگاهها و در خیلی جاهای دیگر، شانهبهشانه دامپزشکان کار میکنند تا سلامت مردم تضمین شود. انصاف نیست که چنین نقشی دیده نشود یا ارزشش کمرنگ جلوه داده شود.
این روزها البته بحثهای زیادی درباره حضور همین ردهها در شوراهای نظام استانی به وجود آمده؛ بعضی موافقاند و بعضی مخالف اما نکتهای که دکتر مطلبی بارها بر آن تاکید کرده این است که همه این افراد بخشی از پیکره نظام دامپزشکی هستند. وقتی یک پیکره را تصور میکنی، دست و پا و قلب و مغز همه باید با هم کار کنند تا بدن سالم بماند. حذف هر کدام یعنی آسیب به کل بدن.
البته باید واقعبین بود. این روزها همه راضی نیستند. بعضی از فعالان بخش خصوصی دامپزشکی از عملکرد شوراهای استانی گلایه دارند. میگویند تمام وعدههایی که قبلاً داده شده عملی نشده و همه توقعاتی که داشتهاندبرآورده نشده است. شاید همین هم باعث شده برخی از آنها دنبال راهی تازه باشند. راهی که شاید به تشکیل شوراهایی با فکر و نگاه جدید ختم شود. شوراهایی که بتوانند از ظرفیتهای پنهان و پتانسیلهای تازه استفاده کنند.
شاید این نارضایتیها واقعی باشد و نشود چشم روی آن بست. اما حقیقت این است که هیچ نقدی فقط گلایه و ناراحتی نیست. در دل همین نقدها رگههایی از امید و فرصت نهفته است. چون وقتی کسی نقد میکند. یعنی هنوز برایش مهم است. یعنی هنوز دلسوز سازمان نظامش است. اگر بیتفاوت بود سکوت میکرد و میرفت. همین صداهای معترض درواقع زنگ بیدارباشی هستند که نشان میدهند جایی باید تغییر کندجایی باید بازنگری شود. و اگر سازمان نظام بتواند با گوش شنوا به این نقدها نگاه کند، همین اعتراضها میتوانند تبدیل به موتور محرکی برای اصلاح و رشد شوند. درست مثل بارانی که اول آسمان را تیره میکند، اما بعد از آن زمین تازه جان میگیرد و سبزتر میشود.
اینجا یک نکته مهم هم برای ما دولتیها وجود دارد. اگر منِ دولتی میخواهم در کارم اعتبار و نتیجه درست بگیرم، اگر میخواهم در عمل حرفم اثر داشته باشد، راهی جز تقویت و تثبیت نظام دامپزشکی ندارم. چرا؟ چون در نهایت همه دستورالعملهایی که سازمان دامپزشکی کشور ابلاغ میکند، همین همکاران بخش خصوصی و سایر ردهها هستند که در خط مقدم اجرا میکنند. آنها هستند که پای کار میایستند و مطمئن میشوند آنچه روی کاغذ نوشته شده در میدان عمل هم به واقعیت تبدیل شود. اگر این گروه دیده نشوند و انگیزه نداشته باشند، حتی بهترین دستورالعملها هم روی کاغذ میماند.
پس حمایت از بخش خصوصی و احترام به همه اعضای نظام دامپزشکی نه فقط یک وظیفه صنفی بلکه یک ضرورت ملی است. چون امنیت غذایی، سلامت عمومی و حتی اعتماد جامعه به دامپزشکی، همه و همه به تلاش همین مجموعه وابسته است.
شاید اختلافنظرها همیشه وجود داشته باشد. اما چیزی که مهم است این است که سازمان به وظیفه خودش عمل کند؛ یعنی از حقوق همه اعضا چه دامپزشکان و چه سایر ردهها به بهترین شکل حمایت کند. همین هم باعث شده دکتر مطلبی بگوید این ماجرا از مسیر حقوقی و قضایی در حال پیگیری است تا نتیجهای عادلانه و روشن به دست بیاید.
و اینجا نکتهای هست که خیلیها از بیرون شاید نبینند؛ هنر مدیریت همینجاست. دکتر مطلبی سالهاست با چنین چالشهایی روبهرو بوده و خوب بلد است چطور بحرانها را طوری مدیریت کند که سازمان تضعیف نشود. برعکس هر بار بعد از عبور از یک چالش سازمان انسجام بیشتری پیدا کرده است. این یعنی او در عمل نشان داده که به اتحاد، عدالت و احترام به همه اعضا باور دارد.
میشود گفت او مثل ناخدایی است که در دریای متلاطم نه با داد و فریاد بلکه با آرامش و تدبیر کشتی را هدایت کرده جوری که مسافران نهتنها احساس خطر نکردهاند بلکه به ناخدا اعتمادشان بیشتر هم شده است. او ثابت کرده سازمان نظام دامپزشکی با همه اختلافنظرها و چالشها میتواند خانهای امن برای همه اعضایش باشد.
و در پایان، پیام صحبتهایش خیلی ساده اما عمیق است: همه ما کنار هم هستیم همه ما مهمیم و اگر دست به دست هم بدهیم هیچچیز نمیتواند جلوی پیشرفت و استحکام سازمان و نظام دامپزشکی را بگیرد.
دکتر رضا افشاریان
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.