فاخته- در غروب یک روز گرم، خسته از هیاهوی اخبار روزمره، در کانال خبری فاخته نیوزجستوجو میکردم؛ دنبال چیزی متفاوت، چیزی که به دل بنشیند.
که ناگهان تیتر آشنایی چشمم را گرفت:
باز هم مصاحبهای درباره تب مالت، و باز هم تکرار همان روایت تلخِ همیشگی.
باز هم بیماری، باز هم آمار، و باز هم… انگشت اتهامی که بهسادگی، بهسوی دامپزشکی نشانه رفته بود.
در دل گفتم: کاش یکبار هم کسی از آن سوی ماجرا بگوید.
از آنهایی که زیر آفتاب سوزان، در کوه و دشت، واکسن به دست، دنبال دام میدوند…
از آنهایی که با کمترین صدا، بیشترین بار سلامت را به دوش میکشند.
اینجا بود که تصمیم گرفتم این چند سطر را بنویسم .هزچندشایدبارها گفته شده باشد
هرگاه از سلامت در کشور صحبت میشود، نگاهها بهسرعت به سمت بیمارستانها، پزشکان، دارو و درمان سوق پیدا میکند؛ اما بخش بزرگی از امنیت سلامت در جامعه، بیسروصدا و بیادعا، در جایی دیگر شکل میگیرد؛ همانجا که دامپزشکان با کمترین امکانات، بزرگترین خطرات را دفع میکنند. آنجا که پیشگیری، نه فقط شعار، بلکه واقعیتی سخت و گاه فراموششده است.
دامپزشکی سالهاست در صف اول پیشگیری از بیماریها ایستاده، بدون آنکه سهمی از بودجههای کلان سلامت داشته باشد. این در حالی است که بسیاری از بیماریهای خطرناک و پرهزینه، پیش از آنکه وارد بدن انسان شوند، ابتدا در دام متوقف میشوند. اما متأسفانه بارها دیدهایم که بهجای قدردانی، بهراحتی، و حتی از تریبونهای رسمی، انگشت اتهام بهسوی سازمان دامپزشکی گرفته میشود؛ آنهم در حالیکه این سازمان، با تمام توان محدود خود، مشغول خدمترسانی در دورترین نقاط کشور است.
در چنین شرایطی، آیا انصاف است که بدون بررسی دقیق و عادلانه، تمام نگاهها بهسمت دامپزشکی معطوف شود؟ آیا نهادهایی چون وزارت بهداشت و علوم پزشکی که کل بودجه سلامت کشور را در اختیار دارند، واقعاً به همه وظایف خود در زمینه بیماریهای مشترک انسان و دام عمل کردهاند؟ آیا در کنار مطالبهگری از دیگران، خود نیز پاسخگوی کمکاریها و بیتوجهیهای احتمالی بودهاند؟
واکسیناتورها، سربازان گمنام عرصه دامپزشکی، روزانه در سختترین شرایط محیطی، بدون امکانات کافی، بدون حمایت واقعی، و با جانفشانی کامل، در کوه، بیابان، روستا و مرتع، مشغول خدمتاند. بسیاری از آنها خودرو مناسب ندارند، یا با وسایل شخصی فرسوده خود مسیرهای دشوار را طی میکنند. برخی حتی تجهیزات ضروری مانند لباس ایمن، جعبه کمکهای اولیه، کیفهای سرد واکسن را بهسختی تأمین میکنند. در این شرایط، نه خبری از بیمه تخصصی است، نه حق مأموریت کافی، و نه حتی دیدهشدن در سیاستهای کلان سلامت.
با این وضعیت، وقتی آماری از ابتلا به یک بیماری منتشر میشود، بهجای آنکه بیطرفانه بررسی شود کجای زنجیره دچار ضعف بوده، سادهترین راه انتخاب میشود: مقصر دانستن دامپزشکی! این رویه ناعادلانه است. سازمان دامپزشکی وظیفه خود را به بهترین شکل انجام میدهد. اما آیا انصاف است که انتظار بهترین نتیجه را از سیستمی داشته باشیم که کمترین سهم را از بودجه سلامت دارد؟ آیا صحیح است که وزارت بهداشت، تمام بودجه کلان حوزه سلامت را در اختیار داشته باشد، کمکهای میلیاردی خیرین را جذب کند، اما دامپزشکی حتی از یک درصد آن بهرهمند نباشد؟ واقعاً کدام بخش بیشتر نیازمند کمک و دیدهشدن است؟
بیایید کمی واقعبین باشیم. آیا هیچ مرکز درمانی دولتی در کشور از حمایت خیرین بیبهره مانده؟ حال دامپزشکی چطور؟ چند پایگاه صحرایی دامپزشکی با کمک خیرین تجهیز شده؟ چند دستگاه خودرو برای مناطق محروم دامپزشکی با همت نیکوکاران تأمین شده؟ آیا خیّرین حوزه سلامت، تنها باید بیمارستان بسازند، یا آنکه میتوانند نگاهی هم به خط مقدم پیشگیری، یعنی دامپزشکی، داشته باشند؟
اکنون زمان آن فرا رسیده که نقش خیرین حوزه سلامت به شکلی نو بازتعریف شود. همانگونه که بارها در ساخت بیمارستان، مدرسه، مرکز بهداشت و کلینیک شهری مشارکت داشتهاند، اکنون میتوانند در تجهیز اکیپهای دامپزشکی نیز سهیم شوند. کمکهایی که در ظاهر سادهاند، اما در عمل جانسازند؛ مانند اهدای خودرو برای مأموریتهای صحرایی، تهیه تجهیزات پایهای ایمنسازی میدانی و پشتیبانی از حضور اکیپها در مناطق دوردست. البته بدیهی است این اقدامات باید با هماهنگی کامل و اخذ مجوز از دستگاههای نظارتی انجام پذیرد.
به عنوان مثال، اگر خیّری در جنوب کشور، یک دستگاه خودرو میدانی برای اکیپ دامپزشکی یک منطقه گرمسیر تهیه کند، یا تجهیزات اولیه واکسیناسیون صحرایی را برای یک مرکز درمانی در حاشیه استان محروم فراهم نماید، میتوان نتایجی درخشان در کاهش بیماریها، حفظ سرمایه دامی مردم، افزایش ایمنی غذایی و حتی نجات جان انسانها مشاهده کرد. این نوع خیر، نه در ساختمانسازی، بلکه در ساختن زنجیرهای از پیشگیری مؤثر است.
«خیّر بودن، همیشه ساختن یک بنا نیست؛ گاه یعنی خشک کردن اشک مادری روستایی که دامش نجات یافته، یا نوزادی که با شیر سالم بزرگ میشود.»
امروز وقت آن است که بگوییم: دامپزشکی نه فراموششده، بلکه ستون پنهان سلامت است. اگر قدرش را ندانیم، زیربنای سلامت فرو میریزد.
بیانصافی است که کسانی که خود با بودجه، امکانات و تریبونهای گسترده، بارها فرصت دیدهشدن داشتهاند، امروز در جایگاه مطالبهگری از سازمانی بنشینند که با دست خالی، دوشادوش مردم، وظایف خود را بیکموکاست انجام میدهد. آیا بهتر نیست مسئولان محترم علوم پزشکی، بهجای طرح اتهام، نگاهی به وظایف خود نیز بیندازند؟ ببینند آیا همه امکانات و اعتبارات موجود، بهدرستی در همه حوزهها توزیع شده؟ آیا حمایتی که باید از دامپزشکی صورت میگرفت، انجام شده است؟
مسئولان باید بهجای تکرار اتهام، به میدان بروند، بررسی کنند، ببینند مشکل کجاست. بروند پای کار، ببینند واکسیناتور دامپزشکی در چه شرایطی در حال خدمت است. ببینند سهم دامپزشکی از سلامت کشور، از بودجه، از حمایت، از رسانه، از نگاه خیّرانه، چقدر بوده و هست؟ آنگاه منصفانه قضاوت کنند.
سلامت انسان، از سلامت دام آغاز میشود.
و سلامت دام، در گرو توجه به دامپزشکی است.
دامپزشکی، نه حاشیهای، بلکه قلب تپنده پیشگیری است.
به جای آنکه متهمش کنیم، باید حمایتش کنیم.
دکتر رضا افشاریان
این پایگاه خبری بر اساس مجوز معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول فعالیت است. این پایگاه خبری تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران بوده و هر گونه برداشت از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.